| وبلاگ نویس

تا بُوَد وِردَت دُعا وُ درسِ قرآن غَم مَخور...

| وبلاگ نویس

تا بُوَد وِردَت دُعا وُ درسِ قرآن غَم مَخور...

| وبلاگ نویس

عرض سلام و ادب
به این وبلاگ خوش آمدید

نکته:مطالبی که فاقد منبع هستند لزوما نوشته های شخصی اینجانب نیستند.
کپی و نشر مطالب،بدون ذکر منبع (یعنی بدون ذکر نام این وبلاگ) کاملا آزاد است.
صمیمانه پذیرای هرگونه پیشنهاد و انتقاد هستم
لذا به این منظور می توانید از بخش نظرات،در انتهای هر پست استفاده نمایید.
إِنْ أُرِیدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِیقِی إِلَّا بِاللَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیْهِ أُنِیب

Instagram:@H.Omarzadeh

بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

۳ مطلب در دی ۱۳۹۵ ثبت شده است

تعدادی از ضرب المثل های زیبای عربی به همراه معادل شان در فارسی که حاوی جملاتی کوتاه امّا دارای مفهوم و معانی عمیق هستند:


۱- لقد ذَلّ مَن بالت علیه الثعالبُ : خوار شد آنکه بر سرش روبهان ادرار کنند

۲- الید الواحدة لا تصفّق : یک دست صدا ندارد

۳-وهب الأمیر ما لا یملک:از کیسة خلیفه می‌بخشد

۴- و للناس فیما یعشقون مذاهب : سلیقه‌ها یکنواخت نیست

۵- من یمدح العروس إلّا أهلها : هیچ کس نمی‌گوید ماست من ترش است

۶-من کثر کلامه کثر ملامه : پرگو خطاگوست

۷-من قرع باباً و لجّ و لج : عاقبت جوینده یابنده است

۸- من طلب العلی سهر اللیالی : گنج خواهی در طلب رنجی ببر

۹-من طلب شیئاً وجدّ وجد : عاقبت جوینده یابنده بود

۱۰- من طلب أخاً بلا عیب بقی بلا أخ : گل بی‌خار کجاست

۱۱- من حفر بئراً لأخیه وقع فیها :چاه مکن بهر کسی اول خودت دوم کسی

۱۲-من جدّ وجد : عاقبت جوینده یابنده بود

۱۳- من صارع الحقّ صرعه : با حق هر که در افتاد بر افتاد

۱۴- لکلّ فرعون موسی : دست بالای دست بسیار است

۱۵- لکلّ مقام مقال : هر سخنی جایی و هر نکته مکانی دارد

۱۶- ماحکّ جلدک مثل ظفرک : کسی نخارد پشت من جز ناخن انگشت من

۱۷-ماهکذا تورد یا سعد الإبل : راهش این نیست * این ره که تو می‌روی به ترکستان است

۱۸- الکلام یجرّ الکلام :حرف حرف می‌آورد

۱۹- کلم اللسان أنکی من کلم السنان : زخم زبان از زخم شمشیر بدتر است

۲۰-کالمستجیر من الرّمضاء بالنّار : از چاله به چاه افتادن * از بیم مار در دهان اژدها رفتن

۲۱- کلّ رأس به صداع : هر سری دردی دارد

۲۲- کلّ شاة تناط برجلیها : هر کس را در قبر خود می‌گذارند

۲۳-لا تؤخر عمل الیوم إلی غدٍ : کار امروز را به فردا میفکن

۲۴- لا یؤخذ المرء بذنب أخیه : گناه دیگری را بر تو نخواهند نوشت

۲۵- لکلّ جدید لذّه : نو که آمد به بازار کهنه شود دل آزار

۲۶-لکلّ صارم نبوه : انسان ممکنُ الخطاست

۲۷-لا یلدغ المؤمن من جُحرٍ مرّتین : آدم یک بار پایش در چاله می‌رود

۲۸-عند الشدائد تعرف الإخوان : دوست آن باشد که گیرد دست دوست در پریشان حالی و درماندگی

۲۹-غاب القطّ إلعب یا فار : حال میدان برایت خالی شده هر چه می‌خواهی بکن

۳۰-فعل المرء یدلّ علی أصله : از کوزه همان برون تراود که در اوست

۳۱- فوق کلّ ذی علم علیم : دست بالای دست بسیار است

۳۲- کالشمس فی رابعه النهار : مثل روز روشن

۳۳- کلام اللیل یمحوه النهار : کنایه بر کسی که به قول خود عمل نمی‌کند

۳۴- قاب قوسین أو أدنی : کنایه از بسیار نزدیک بودن

۳۵- الصبر مفتاح الفرج : گر صبر کنی زغوره حلوا سازی

۳۶-الطیور علی أشکالها تقع : کبوتر با کبوتر باز با باز کند همجنس با همجنس پرواز

۳۷- عاد بخفّی حنین ـ عاد صفر الیدین : دست خالی بازگشت ـ دست از پا درازتر برگشت

۳۸- عصفور فی الید خیر من عشرةٍ علی الشجرة : سرکه نقد به زحلوای نسیه

۳۹- رُبّ سکوت أبلغ من کلام : چه بسا سکوتی که از سخن گفتن شیواتر است

۴۰- السکوت أخو الرّضا : سکوت علامت رضاست

۴۱-سبق السیف العذل : دیگر کار از کار گذشت

۴۲- زاد الطّین بلّه : خواست ابرویش را درست کند زد چشمش را کور کرد

۴۳-حبة حبة تصبح قبة : قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود

۴۴- الحسود لا یسود : حسود هرگز نیاسود

۴۵- الحقّ مرّ : حرف حق تلخ است

۴۶-خیر الأمور أوسطها : اندازه نگهدار که اندازه نکوست

۴۷-خیر الکلام ما قلّ و دلّ : کم گوی و گزیده گوی چون درّ تا جهان زاندک شود پر

۴۸- خالِف تُعرَف : مخالفت کن و مشهور شو

۴۹-أین الثری و أین الثریّا :این کجا و آن کجا * تفاوت از زمین تا آسمان است

۵۰- باتَ یَشوِی القراح : آه ندارد که با ناله سودا کند

۵۱-بَلَغَ السّکینُ العظم : کارد به استخوان رسید* کاسه صبرش لبریز شد

۵۲- بیضة الیوم خیر من دجاجةِ الغد :سرکه نقد به زحلوای نسیه است.

  • حسین عمرزاده

لازمه یادگیری هر زبانی ابتدا شناخت الف باء آن می باشد و در واقع این همان الفبای زبان است که کلمات و جملات آن زبان را تشکیل می دهند و خلاصه اینکه در مورد زبان عربی هم  تا الف باءی نباشد در نتیجه یادگیری صرف و نحو و.... بیهوده خواهد بود.بنابراین در این پست شما بزرگوران را به آشنایی با این موضوع(یعنی:الفبای زبان عربی)دعوت می کنم.


الفبای عربی دارای حروف ۲۸  گانه می باشد.الفبای عربی دارای دو ترتیب الفبایی و ابجدی است که ترتیب الفبایی آن مانند فارسی است با این تفاوت که حرف (ه) قبل از حرف (و) قرار دارد.ترتیب الفبایی و اسامی حروف عربی عبارتند از:ا (الف)، ب (باء)، ت (تاء)، ث (ثاء)، ج (جیم)، ح (حاء)، خ (خاء)، د (دال)، ذ (ذال)، ر (راء)، ز (زای)، س (سین)، ش (شین)، ص (صاد)، ض (ضاد)، ط (طاء)، ظ (ظاء)، ع (عین)، غ (غین)، ف (فاء)، ق (قاف)، ک (کاف)، ل (لام)، م (میم)، ن (نون)، ه (ها)، و (واو)، ی (یاء).

  • حسین عمرزاده

بسم الله الرحمن الرحیم

مطلب زیر بخشی از مطلب نگاشته شده در مورد زبان عربی در سایت ویکی پدیا،دانشنامه آزاد است که فکر می کنم خواندنش خالی از لطف نخواهد بود:


زبان عَرَبی (به عربی: اللغة العربیة)، یکی از پرگویشورترین زبان‌های جهان و یکی از شش زبان رسمی سازمان ملل متحد است.این زبان امروز دارای لهجه‌ها و گویش‌های گوناگونی است و زبان عربی مدرن استاندارد به عنوان زبان رسمی نوشتار در همه کشورهای عرب پذیرفته شده است. افزون بر جهان عرب، این زبان در کشورهای چاد،اریتره نیز از میزانی از رسمیت برخوردار است.
زبان عربی،زبان قرآن و بسیاری از نخستین نوشته های مسلمانان است و آثار علمی،ادبی و دینی فراوانی به این زبان نوشته می شد.تاثیر عربی بر زبان های دیگر جهان اسلام مانند اردو،و زبان های گوناگون خانواده ترکی چشمگیر است.
شمار کسانی که عربی را همچون زبان مادری به کار می برند از ۱۷۴ تا ۴۴۲ میلیون تن گفته شده است.عربی زبان رسمی ۲۵ کشور است

کاربری(صرف)فعل در این زبان به دو زمان گذشته(ماضی) و حال (مضارع) است که با کمک صیغه مضارع صیغه های آینده (مستقبل) هم ساخته می شود؛و هرکدام از این دسته ها چهارده صیغه است.زبان عربی به دلیل قالب ها و حالات صرفی و نحوی و داشتن مذکر و مؤنث و سایر قواعد دستوری یکی از سخت ترین زبان های دنیا به ویژه برای سخن گفتن است.
این زبان را لغة الضاد نیز می نامند،زیرا تنها زبانی است که دارای ضاد(ض) می باشد و ضاد که حرفی است که سخت ترین شیوه کاربرد را دارد؛به جز زبان آلبانیایی که پس از پذیرش اسلام و ورود زبان عربی،حرف ضاد وارد آن شد.
چارچوب جغرافیایی را که گویشوران زبان عربی در آن بیشینه اند را جهان عرب می نامند که شامل بیش از ۲۰ کشور می شود که از خاورمیانه آغاز شده و تا شمال باختری آفریقای ادامه می یابد.
زبان عربی شمار فراوانی از گویش ها و لهجه های گوناگون را در بر می گیرد که به طور کلی به سه بخش تقسیم می شود:
- عربی کلاسیک یا قرآنی (به عربی:اللغة العربیة الفصحی)
- عربی استاندارد یا شیوا و یا کتابی
- عربی گفتاری یا دارجة (به عربی:اللهجة العامیة)
در کشورهای عربی لهجه استاندارد برای آموزش در آموزشگاه ها و نوشتن کتاب و روزنامه به کار برده می شود.
اما هر بخشی از جهان عرب،گویش محلی ویژه خود را دارد که گاه تفاوت های میان آنها به اندازه ای است که عرب ها مجبور به سخنوری به عربی کتابی و یا انگلیسی و یا زبان واسط دیگری باهم می شوند.دلیل شمار فراوان گویش ها و لهجه ها در زبان عربی را تاثیر زبان های پیشین موجود در آن بخش ها پیش از چیرگی زبان عربی بر آن منطقه ها دانسته اند.در حالت کلی عربی گفتاری را به دو بخش خاورمیانه ای و باختری تقسیم می کنند اما به طور دقیق تر عربی دارای ۴ گویش زیر است که هرکدام خود دارای لهجه های فراوانی است.
- لهجه مصری
- لهجه مغربی (شامل لهجه های : مراکشی،تونسی،الجزایری و...)
- لهجه خاوری (شامل لهجه های :لبنانی،فلسطینی،و عرب زبانان غرب کشور اردن)
- لهجه عراقی و یا خلیجی (شامل لهجه های:عراقی،کویتی،شرق سوریه،ساحل خلیج فارس از عراق تا کشور عمان و سواحل جنوبی و جنوب غرب ایران،اهواز و در آبادان و شادگان)
از این میان عربی مصری به عنوان گویش گفتاری زبان مشترک میان همه عرب زبانان به کار می رود ؛ و دلیل آن وجود انبوه فیلم ها و برنامه های تلویزیونی و رادیویی و منابع عربی به این گویش است.
تفاوت لهجه ها در گویش های روزانه زبان عربی در واژگان،دستور زبان و شیوه آوایش واژه ها به چشم می خورد.
بیشترین تفاوت ها بین گویش های غرب و شرق کشورهای عرب زبان وجود دارد؛برای نمونه (کویتی و مراکشی)
در تفاوت های مربوط به چگونگی آوایِش می‌توان به چگونگی آوایِش حرف /ق/ اشاره نمود که در لهجه بادیه‌نشینان و عراقی‌ها /گ/، در لهجه مصری و سوریه /ء/ و در لهجه فلسطینی /ک/ تلفظ می‌شود. یا چگونگی تلفظ /ج/ که در لهجه مصری /گ/ آوایِش می‌شود مانند الجمهوریة => الگمهوریة و در لهجه لبنانی و لهجه بعضی از عرب های خوزستان ایران  به ویژه برخی از قبیله‌های «سواری، حیدری» این حرف نزدیک به /ژ/ آوایِش می‌گردد.
زبان عربی بر بسیاری از زبان‌های جهان تأثیر گذاشته‌است، این تأثیر بیشتر بر زبان‌هایی بوده‌است که زمانی در چارچوب قلمروی سرزمین‌گشایی‌های عرب‌ها(اسلام) بکار برده می‌شده‌اند، زبان‌های اردو،فارسی و ترکی  برخی از واژگان امروزی خود را از زبان عربی گرفته‌اند. زبان‌های امروزی اروپا شماری از واژه‌های علمی و فلسفی خود را از عربی گرفته‌اند؛ برای نمونه، واژه algebra برگرفته از واژه «الجبر» عربی است. این زبان بر دستور زبان و واژگان زبان های اسپانیایی  و پرتغالی هم تاثیر نهاده است،زبان های مالتی و هندی هم واژه‌های بسیاری از عربی دارند، هندی افزون بر واژگان، چندین حرف ویژه عربی را نیز به کار می‌برد.
  • حسین عمرزاده