| وبلاگ نویس

تا بُوَد وِردَت دُعا وُ درسِ قرآن غَم مَخور...

| وبلاگ نویس

تا بُوَد وِردَت دُعا وُ درسِ قرآن غَم مَخور...

| وبلاگ نویس

عرض سلام و ادب
به این وبلاگ خوش آمدید

نکته:مطالبی که فاقد منبع هستند لزوما نوشته های شخصی اینجانب نیستند.
کپی و نشر مطالب،بدون ذکر منبع (یعنی بدون ذکر نام این وبلاگ) کاملا آزاد است.
صمیمانه پذیرای هرگونه پیشنهاد و انتقاد هستم
لذا به این منظور می توانید از بخش نظرات،در انتهای هر پست استفاده نمایید.
إِنْ أُرِیدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِیقِی إِلَّا بِاللَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیْهِ أُنِیب

Instagram:@H.Omarzadeh

بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

۲۲ مطلب در شهریور ۱۳۹۶ ثبت شده است

«راز نماز در این است؛ نماز دنیا را تغییر نمیدهد، نماز ما را تغییر میدهد، ما دنیا را تغییر میدهیم».

 

نوجوان بودم، و جریان های فکری ما را همه جا تعقیب می کردند، در هر کتاب، در هر بحث و گفتگو. روزهای دبیرستان دشوارترین روزهای زندگی­ام بود، روزهای شک و حیرت، روزهای گم گشتگی و سرگردانی میان مدرسه های اندیشه ی وضعی.

 

مدارس فکری مرا با خود بردند و من از بزرگان اندیشه ی جهان الهام گرفتم و مدت زیادی اسیر اندیشه ی اندیشمندان آلمانی شدم. با وجود آنکه از کودکی انگلیسی می خواندم اما این ترجمه ی انگلیسی نوشته های «گوته» و «شیلر» و «کانت» و «نیچه» و «ریلکه» بود که فکرم را ربود.

 

پس از آن با «شاپنهاور» آشنا  شدم. او اندیشه های نیچه را در باره ی اوج قدرت و عدالت نیرو و جبروت در سرم فرو کرد، گو اینکه این اندیشه ها دینی بود که او مبشر آن بود.

 

نیچه مرا با توجیه ها و دلایل سخت خود همراه کرد. توجیهاتی که به سختی صعود به کوه های باواریا بود. صعود به قله‌ای که او آن را «اراده ی بالا» می خواند. سپس او مرا به ساحل «برتراند راسل» پرتاب کرد.

 

پس از آن به  مدرسه ی «فابین» در نیمه ی جدی «برنارد شاو» اهتمام ورزیدم و با «انگلز» از دنیا بریدم..

 

اندیشه، کاملا و به دور از روح متصل به آسمان، مرا با خود برد. به دور از آنجایی که «یقین» همه چیز است و ایمان خورشیدی است که از دور می تابد اما از همه­ی عناصر وجود به تو نزدیک­تر است زیرا این ایمان نیروی وجود است.

 

سرگردان شدم... با آنچه که از کتابها دانسته بودم سرکش و مغرور شدم. دیگر سراغ کتاب هایی که در کودکی مرا تا خواب همراهی می­ کردند نرفتم. کتاب­های دینی در تفسیر و فقه حدیث و ادبیات عرب...

 

دست از آنچه آن را دنیایی قدیمی که غبار تاریخی مبهم آن را در برگرفته برداشتم. رو به دانستنی­ هایی آوردم که در آن نور اندیشه ­ی انسانی روشنگری می­ کرد... و سپس... بی نماز شدم.

 

معلم زبان عربی ما ـ الله او را بیامرزد ـ انسانی متدین از اهل غزه بود. انسانی بود با فکری استوار و از آنجایی که من به دانستن میل داشتم و در ادبیات برجسته بودم توجهی ویژه به من داشت.

 

 پس از آن بین من و او دوستی خارج از محیط مدرسه برقرار شد تا اینکه اندیشه­ های اگزیستانسیالیستی مرا ربودند. فلسفه­ ای که اولین لغزشگاه من برای وارد شدن به دیگر فلسفه ­ها بود.

 

معلمم بارها مرا از این باز می­ داشت و مرا هشدار می­ داد. به من می­ گفت تو در سنی نیستی که بر دنیا و بر معارف امت خود و دیگر ملت­ها حکم صادر کنی. به منبع خودت برگرد و از آن برگیر و خود را نیرومند کن و پس از آن از دیگر منابع نیز استفاده کن. آنگاه خواهی توانست بدون آنکه چیزی از آن به درونت راه یابد از منابع دیگر نیز بهره بگیری و عناصر تشکیل دهنده ی آن را بفهمی زیرا آن هنگام درک معرفتی تو که بر پایه ی فرهنگ و دینت شکل گرفته مانع از آن خواهد شد...

 

اما من سرکشی کردم... حس کردم موجی روشن مرا با خود برد و او را پشت سرم در دریاهای تاریکی رها کردم...

 

در راه مادی جدیدی که در پی گرفته بودم و در سن ۱۷سالگی، برای مجله ی «الجمهور» لبنان مقاله می نوشتم. آنها مرا انسانی بزرگ در کشورم تصور می کردند و به مانند شخصی بزرگسال برایم نامه می نوشتند و حواله های بانکی را برایم می فرستادند. پس از آن به نوشتن مقالات انگلیسی در یک مجله ی انگلیسی زبان که در بحرین منتشر می شد پرداختم. نامم به عنوان اندیشمندی آزاد بر سر زبان ها افتاده بود.

 

نوشته های من تراوشی بود از اطلاعات و کتابهایی که سالها در درون خود ریخته بودم. سرم را از کتابی برنداشته، به کتاب دیگری مشغول می شدم تا اینکه علوم فلک و انسان شناسی و دیرین شناسی و پزشکی و جغرافیا مرا فریفته ی خود کرد. نوشته های دانشمندانی را می خواندم که قبلا از «غیر روحانی» بودنشان اطمینان حاصل کرده بودم تا آنکه تفکر مرا با اندیشه هایی که از طریق استدلال مادی قابل اثبات نیست پراکنده نسازند.

 

مجلات و روزنامه ها درهای خود را به رویم گشودند. در حالی که هنوز در مرحله ی دبیرستان بودم اما بسیار پرکار برای مجلات و روزنامه هایی در لبنان و کویت و ایران و بحرین و آمریکا می نوشتم. فریفته ی خود گردیدم و معلمم را متکبرانه از بالا می دیدم.

 

«چرا دیگر نماز نمی خوانی؟» این سوالی بود که معلمم از من پرسید. در پاسخ گفتم: «آیا نماز دنیا را تغییر می دهد؟» در پاسخم جمله ای را گفت که عقلم را پراند و ارکان درونم را که گمان می بردم بر پایه ای محکم قرار دارند، لرزاند: «درست است. نماز دنیا را تغییر نمی دهد. اما ما را تغییر می دهد و ما دنیا را تغییر خواهیم داد» اما من در برابر تاثیر دهشتناک آن جمله مقاومت کردم و به گمراهی خویش ادامه دادم.

 

سال ها از پی هم رفتند و من به خانه بازگشتم. در خانه ی ما هیچ شوخی و سهل انگاری درباره ی نماز وجود نداشت. پدرم از رفتن به مسجد مراسمی نورانی می ساخت و مادرم ما را پیش از اذان صبح برای نماز بیدار می کرد! نفسم را به زور زیر پا گذاشتم و دوباره نمازخوان شدم اما هنوز آن تکبر درون را داشتم...

 

تا اینکه بیمار شدم و پزشک به من گفت: «متاسفم نجیب، بدون تردید پس از ۹ ماه خواهی مرد»

 

آن هنگام در شهر ساحلی تاکوما در آمریکا بودم. تنها از تپه ی سبزی بالا رفتم. اقیانوس عظیم را در برابر داشتم و دیگر هیچ نبود جز من و آسمان و آب و مرگ، و زندگی. از خود پرسیدم: آیا خواهم توانست چیزی را تغییر دهم؟

 

غرق در تامل بودم و اشک هایی که از چشمانم جاری بود وسعت اقیانوس را در حالتی مه آلود و مبهم فرو می برد که ناگهان آن جمله به ذهنم پرید: «نماز ما را تغییر می دهد، ما دنیا را تغییر خواهیم داد»...

 

به سرعت به محل اقامتم برگشتم و این جمله را بی هیچ مقدمه ای و بی هیچ جمله ی دیگری به معلمم تلگراف کردم. پاسخ او این بود: «خداوند تو را برگرداند، با خیالی آسوده زندگی کن».

 

بزرگترین نمازی که مرا با خود برد در کنار ساحل اقیانوس اطلس در تاکومای آمریکا بود... آنجا بود که دانستم «الله» حق است و دانستم که حق یعنی چه و اینکه معنای نهایی آن در آسمان است نه در زمین...

 

و هنوز نمرده ام.

--------------------------------------------------
آنچه گذشت داستان گمراهی و سپس بازگشت یکی از نویسندگان و روزنامه نگاران مسلمان بود که به نقل از مطالب موجود در اینترنت تقدیم شد.

  • حسین عمرزاده



دریافت عکس نوشته
حجم: ۳۲۱کیلوبایت


  • حسین عمرزاده

درمان شرعی سحر و جادو:


قسمت اول: هر آنچه که به وسیله آن سحر و جادو قبل از وقوع دفع میشود، از قبیل:

۱) انجام کلیه واجبات و ترک نمودن تمامی محرمات و توبه نمودن از تمامی گناهان می باشد.

۲) قرائت زیاد قرآن کریم، هر روز قرائت قسمتی از قرآن را عادت خود نمودن.

۳) پناه بردن به الله عزوجل به وسیله دعاها و معوذات و ذکرهای مشروعه، از قبیل دعاهای زیر:

«بِسْمِ اللَّهِ الَّذِی لَا یَضُرُّ مَعَ اسْمِهِ شَیْءٌ فِی الْأَرْضِ وَلَا فِی السَّمَاءِ وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ» سه بار صبح و سبه بار شب خوانده شود (ترمذی، ابوداود، ابن ماجه).

یعنی «با نام الله، ذاتی که با اسم او هیچ چیز در زمین و آسمان ضرری نمی رساند و او شنوای داناست».

خواندن آیه الکرسی بعد از هر نماز فرض و هنگام خواب و صبح و شب، خواندن سورة اخلاص، فلق، و ناس. سه بار و هنگام خواب، (حاکم) خواندن ذکر «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» صد بار در هر روز (بخاری و مسلم).

«یعنی به جز الله هیچ اله و معبود بر حقی نیست، تنهاست و شریکی ندارد و مُلک و ستایش از آنِ اوست، و او بر همه چیز تواناست».

همچنین استمرار و محافظت بر ذکرهای صبح و شب و ذکرهای بعد از نمازهای فرض و قبل از خواب و خوابیدن با آن اذکار، ذکرهای داخل و خارج شدن از منزل و دعای سوار شدن بر سواری، دعای ورود و خروج به مسجد و دعاهای ورود و خروج به توالت، دعای دیدن مصیبت بر شخصی و دعاهای دیگر بر حسب احوال و مناسبات و مکان و زمان خاص و محافظت بر تمامی این دعاها می باشد.

شکی نیست که محافظت بر این اذکار و دعاها از اسبابی است که از ابتلا به جادو و چشم خوردن و جن زدگی به اذن و اراده الله عزوجل جلوگیری می نماید و حتی از بهترین درمانهایی می باشد که بعد از ابتلا به آفات مزبور تجویز می گردد.

۴) در صورت امکان خوردن ۷ خرما با شکم خالی هنگام صبح، برای اینکه پیامبر صلی الله علیه وسلم می فرماید: (هر کس با شکم خالی، ناشتایی هفت خرما بخورد آن روز سم و جادو او را ضرر نمی رساند) (صحیح بخاری) و اضافه شده که (از خرمای مدینه باشد و از آنچه که بین زمینهای سنگلاخ است) (صحیح مسلم). و یکی از علما رحمه الله می گفت: «که در تمامی خرماهای مدینه، این صفت ذکر شده، طبق حدیث زیر دیده می شود (هر کس از آنچه بین زمینی که گیاهی در آن نیست هنگام صبح بخورد...) (مسلم) آن عالم رحمه الله فرموده است که این صفت برای کسی که خرمایی غیر از خرمای مدینه می خورد نیز امید است حاصل گردد.

قسمت دوم درمان جادو: درمان جادو بعد از وقوع، که به چند نوع انجام می شود:

نوع اول: پیدا کردن و باطل نمودن جادو، زمانی که مکانش با راههای شرعی شناخته شود، این نوع درمان از بهترین روشهای درمان است که به وسیله آن،مسحور (جادو شده) معالجه می گردد (بخاری و مسلم).

نوع دوم: رقیه (دعای شرعی) می باشد، که چند نمونه را ذکر می کنیم:

الف) هفت برگ از برگهای سدر سبز، با سنگ خوب کوبیده می شود، سپس بر روی آن آب ریخته می شود به اندازه ای که برای شستشو کافی باشد و بر آن آیه ها و سوره های زیر خوانده می شود:

«اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ» (بقره / ۲۵۵)

«الله (معبود بر حق است) هیچ معبودی بحق جز او نیست، زنده (و جهان هستی را) نگه دار و مدبر است ، نه چرت او را فرا گیرد و نه خواب، آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن اوست کیست که در نزد اوجز به فرمان او شفاعت کند ؟ آنچه در پیش روی آنان و آنچه در پشت سرشان است می داند. و به چیزی از علم او، جز به آنچه بخواهد احاطه نمی یابد، کرسی او آسمانها و زمین را در بر گرفته،و نگاهداری آن دو (زمین و آسمان) بر او گران و دشوار نیاید، و او بلند مرتبه و بزرگ است».

«وَأَوْحَیْنَا إِلَی مُوسَی أَنْ أَلْقِ عَصَاکَ فَإِذَا هِیَ تَلْقَفُ مَا یَأْفِکُونَ * فَوَقَعَ الْحَقُّ وَبَطَلَ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ * فَغُلِبُواْ هُنَالِکَ وَانقَلَبُواْ صَاغِرِینَ» (اعراف / ۱۱۷-۱۱۹)

«و (ما) به موسی وحی کردیم که: «عصای خود را بیفکن» پس ناگهان آن (عصا, به صورت اژدهای درآمد) آنچه را که به دروغ بر ساخته بودند, می بلعید.آنگاه حق آشکار (وپیروز) شد وآنچه آنها (ساخته بودند و) انجام می دادند باطل گشت.پس در آن جا (فرعون وفرعونیان همگی) مغلوب شدند وخوار وزبون بازگشتند و ساحران به سجده افتادند.».

«قَالُواْ آمَنَّا بِرِبِّ الْعَالَمِینَ * رَبِّ مُوسَی وَهَارُونَ» (اعراف / ۱۲۱-۱۲۲)

«گفتند: ایمان آوردیم به پروردگار عالمیان، پروردگار موسی و هارون».

«وَقَالَ فِرْعَوْنُ ائْتُونِی بِکُلِّ سَاحِرٍ عَلِیمٍ * فَلَمَّا جَاء السَّحَرَةُ قَالَ لَهُم مُّوسَی أَلْقُواْ مَا أَنتُم مُّلْقُونَ * فَلَمَّا أَلْقَواْ قَالَ مُوسَی مَا جِئْتُم بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللّهَ سَیُبْطِلُهُ إِنَّ اللّهَ لاَ یُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِینَ * وَیُحِقُّ اللّهُ الْحَقَّ بِکَلِمَاتِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ» (یونس /۸۲-۷۹)

« و فرعون گفت:تمام جادوگران (ماهر و) دانا نزد من بیاورید. پس چون جادوگران آمدند ، موسی به آنها گفت :آنچه شما (از وسایل سحر) می توانید بیفکنید ، (اکنون بر زمین ) بیفکنید.  پس چون افکندند، موسی گفت : «آنچه شما آورده اید ، سحر است ، بی گمان الله آن را باطل خواهد کرد ، همانا الله عمل مفسدان را اصلاح نمی کند. و خداوند با کلمات خود ، حق را (ثابت و) پایدار می کند گرچه مجرمان کراهت داشته باشند» .

«قَالُوا یَا مُوسَی إِمَّا أَن تُلْقِیَ وَإِمَّا أَن نَّکُونَ أَوَّلَ مَنْ أَلْقَی * قَالَ بَلْ أَلْقُوا فَإِذَا حِبَالُهُمْ وَعِصِیُّهُمْ یُخَیَّلُ إِلَیْهِ مِن سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَی * فَأَوْجَسَ فِی نَفْسِهِ خِیفَةً مُّوسَی * قُلْنَا لَا تَخَفْ إِنَّکَ أَنتَ الْأَعْلَی * وَأَلْقِ مَا فِی یَمِینِکَ تَلْقَفْ مَا صَنَعُوا إِنَّمَا صَنَعُوا کَیْدُ سَاحِرٍ وَلَا یُفْلِحُ السَّاحِرُ حَیْثُ أَتَی * فَأُلْقِیَ السَّحَرَةُ سُجَّدًا قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هَارُونَ وَمُوسَی» (طه / ۶۵-۷۰)

«(ساحران) گفتند :«ای موسی ! یا این است که (اول) تو (عصا را) بیفکنی یا آنکه ما کسانی باشیم که اول بیفکنیم ؟! (موسی) گفت :« بلکه، (شما) بیفکنید» پس نا گهان ریسمانهایشان و عصا هایشان از (اثر) سحرشان چنان به نظرش رسید که حرکت می کند (و می دوند)،پس موسی در دل خود ترسی احساس کرد (مبادا در ایمان مردم خللی ایجاد شود). گفتیم : «نترس! مسلماً تو (غالب و) برتری،و آنچه را در دست راست خود داری بیفکن، تا (تمام) آنچه را که ساخته اند، ببلعد، بی شک آنچه ساخته اند، تنها مکر ساحر است، و ساحر هر جا رود رستگار (و موفق) نخواهد شد،( پس موسی عصای خود را افکند، ناگهان به مار بزرگی تبدیل شد و همه ی آنها را که ساخته بودند بلعید) آنگاه ساحران (همگی) به سجده افتادند، گفتند: «(ما) به پروردگار هارون و موسی ایمان آوردیم».

بسم الله الرحمن الرحیم

«قُلْ یَا أَیُّهَا الْکَافِرُونَ * لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ * وَلَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ * وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَّا عَبَدتُّمْ * وَلَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ * لَکُمْ دِینُکُمْ وَلِیَ دِینِ» (کافرون / ۱-۶).

بسم الله الرحمن الرحیم

«قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ * اللَّهُ الصَّمَدُ * لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ * وَلَمْ یَکُن لَّهُ کُفُوًا أَحَدٌ» (اخلاص / ۱-۴).

بسم الله الرحمن الرحیم

«قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ * مِن شَرِّ مَا خَلَقَ * وَمِن شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ * وَمِن شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِی الْعُقَدِ * وَمِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ» (فلق / ۱-۵).

بسم الله الرحمن الرحیم

«قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ * مَلِکِ النَّاسِ * إِلَهِ النَّاسِ * مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ *الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ * مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ» (ناس / ۱-۶)

بعد از خواندن آیات و سوره های مذکور در آب، بیمار از آن آب سه بار می نوشد و با بقیه آن غسل می کند و به وسیله آن ان شاءالله درد رفع میگردد، اگر نیاز شد دو بار یا بیشتر این عمل را انجام دهد تا بیماری به کلی رفع گردد.

بسیاری از مردم دچار (سحر و بیماری) بوده اند و الله عزوجل به وسیله اعمال مذکور سلامتی را به آنان باز گردانیده است، برای کسی که از زنش بازداشته شده یعنی تمایل به او ندارد بهترین روش، روش فوق میباشد.

ب) خواندن سوره فاتحه و آیة الکرسی و دو آیه آخر سوره بقره و سوره اخلاص و معوذتین (فلق و ناس) سه بار یا بیشتر همراه فوت کردن و مسح نمودن موضع درد با دست راست نیز تجویز میگردد (بخاری و مسلم).

 

تعوذات (پناه جستن به الله عزوجل) ورقیه و دعاهای جامع

۱- «أَسْأَلُ اللَّـهَ الْعَظِیمَ رَبَّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ أَنْ یَشْفِیَکَ» «۷ مرتبه» (ترمذی و ابوداود) یعنی: از الله بزرگ پروردگار عرش بزرگ میخواهم که تو را شفا دهد.

۲- مریض دستش را بر موضعی از بدنش که درد میکند، قرار می دهد و سه بار«بسم الله» میگوید، و سپس هفت بار این دعا را میخواند: «أَعُوذُ بِاللَّهِ وَقُدْرَتِهِ مِنْ شَرِّ مَا أَجِدُ وَأُحَاذِر». (مسلم) یعنی: به الله و قدرتش پناه میبرم از شر آنچه که احساس (درد) میکنم و از آن بیم دارم.

۳- «اللَّهُمَّ رَبَّ النَّاسِ أَذْهِبْ الْبَاسَ اشْفِهِ وَأَنْتَ الشَّافِی لَا شِفَاءَ إِلَّا شِفَاؤُکَ، شِفَاءً لَا یُغَادِرُ سَقَمًا». (بخاری و مسلم) یعنی: ای الله، پروردگار مردم، این مشکل را رفع کن و شفا بده که تو شفادهنده هستی، شفایی نیست مگر شفای تو، شفایی بده که ناراحتی نماند.

۴- (أَعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّةِ مِنْ کُلِّ شَیْطَانٍ وَهَامَّةٍ وَمِنْ کُلِّ عَیْنٍ لَامَّةٍ». (بخاری) یعنی: پناه میبرم به کلمات کامل الله از شر شیطان و از هر حیوان زهردار و از هر چشم شر (زننده).

۵- «أَعُوْذُ بِکَلِمَاتِ اللهِ التَّامَّاتِ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ». (مسلم) یعنی: پناه میبرم به الله و کلمات کامل او از شر آنچه آفریده است.

۶- «أَعُوْذُ بِکَلِمَاتِ اللهِ التَّامَّاتِ مِنْ غَضَبِهِ وَعِقَابِهِ، وَشَرِّ عِبَادِهِ، وَمِنْ هَمَزَاتِ الشَّیَاطِیْنِ وَأَنْ یَحْضِرُوْنِ». (ترمذی و ابوداود) یعنی: پناه می برم به الله و کلمات کامل او از غضبش و مجازاتش و از شر بندگانش و از وسوسه های شیاطین و پناه می برم به الله از اینکه شیاطین نزد من بیایند.

۷- «أَعُوْذُ بِکَلِمَاتِ اللهِ التَّامَّاتِ الَّتِیْ لاَ یُجَاوِزُهُنَّ بَرٌّ وَلاَ فَاجِرٌ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ، وَبَرَأَ وَذَرَأَ، وَمِنْ شَرِّ مَا یَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ، وَمِنْ شَرِّ مَا یَعْرُجُ فِیْهَا، وَمِنْ شَرِّ مَا ذَرَأَ فِیْ اْلأَرْضِ، وَمِنْ شَرِّ مَا یَخْرُجُ مِنْهَا، وَمِنْ شَرِّ فِتَنِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ، وَمِنْ شَرِّ کُلِّ طَارِقٍ إِلاَّ طَارِقاً یَطْرُقُ بِخَیْرٍ یَا رَحْمنُ». (مسند امام احمد) یعنی: پناه می برم به الله عزوجل به وسیله همان کلمات کاملش که هیچ نیک و بد نمی تواند از آن تجاوز نماید، از بدی آنچه از آسمان فرود می آید و به سوی آن بالا میرود، و از بدی آنچه در زمین موجود است و از آن خارج می شود، و از بدی فتنه های شب و روز، و از بدی آنچه در شب و روز رفت و آمد دارد، مگر چیزی که به قصد خیر می آید، ای پروردگار مهربان.

۸- «اللَّهُمَّ رَبَّ السَّمَوَاتِ السَّبْعِ وَرَبَّ الْعَرْشِ الْعَظِیْمِ، رَبَّنَا وَرَبَّ کُلِّ شَیْءٍ، فَالِقَ الْحَبِّ وَالنَّوَی، وَمُنْزِلَ التَّوْرَاةِ وَاْلإِنْجِیْلِ وَالْفُرْقَانِ، أَعُوْذُ بِکَ مِنْ شَرِّ کُلِّ شَیْءٍ أَنْتَ آخِذٌ بِنَاصِیَتِهِ. اللَّهُمَّ أَنْتَ اْلأَوَّلُ فَلَیْسَ قَبْلَکَ شَیْءٌ، وَأَنْتَ الآخِرُ فَلَیْسَ بَعْدَکَ شَیْءٌ، وَأَنْتَ الظَّاهِرُ فَلَیْسَ فَوْقَکَ شَیْءٌ، وَأَنْتَ الْبَاطِنُ فَلَیْسَ دُوْنَکَ شَیْءٌ...».(مسلم) یعنی: ای پروردگار آسمانهای هفتگانه و پروردگار عرش بزرگ، پروردگار ما و پروردگار همه چیز، شکافنده دانه و هسته خرما و فرودآورنده تورات و انجیل و قرآن، پناه میبرم به تو از بدی هر چیزی که پیشانیش بدست توست، تو اول هستی و قبل از تو چیزی نیست و تو آخر هستی و بعد از تو چیزی نمی باشد، و تو آشکار هستی و برتر از تو چیزی وجود ندارد، و تو باطن هستی و چیزی غیر از تو وجودی ندارد.

۹- (بِاسْمِ اللَّهِ أَرْقِیکَ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ یُؤْذِیکَ مِنْ شَرِّ کُلِّ نَفْسٍ أَوْ عَیْنِ حَاسِدٍ اللّـَهُ یَشْفِیکَ بِاسْمِ اللَّـهِ أَرْقِیکَ). (مسلم) یعنی: به نام الله تو را دم میزنم، تا محفوظ شوی از هر آنچه تو را اذیت می کند، و از بدی هر نفس و چشم حسود، الله تو را شفا دهد، بنام الله تو را دم می زنم.

۱۰- (بِاسْمِ اللَّهِ یُبْرِیکَ وَمِنْ کُلِّ دَاءٍ یَشْفِیکَ وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ وَشَرِّ کُلِّ ذِی عَیْنٍ). (مسلم) یعنی: به نام الله که تو را شفا می دهد و از هر دردی تو را شفا م یدهد و از هر بدی حسود آنگاه که حسد می ورزد و از شر هر چشم شور دور کند.

۱۱- «بِسْمِ اللَّـهِ أَرْقِیکَ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ یُؤْذِیکَ مِنْ حَسَدِ حَاسِدٍ وَمِنْ کُلِّ عَیْنٍ اللَّـهُ یَشْفِیکَ». (ابن ماجه) یعنی: به نام الله تو را دم می زنم تا حفظ شوی از هر آنچه که تو را اذیت میکند و از حسد حسود و از هر چشم شور، الله تو را شفا دهد.

و با این معوذات و پناه جستن ها به الله عزوجل و دعاها و رقیه به آنها، جادو، چشم خوردگی، جن زدگی و تمام بیماری ها را معالجه می کنند، و این ادعیه به اذن الله عزوجل رقیه ها و نسخه های جامع و نافعی می باشند.

 

شکل سوم: استفراغ به وسیله انگشت نمودن در حلق و حجامت (رگ زدن) عضوی که آثار سحر و جادو در آن ظاهر شده، البته اگر امکان داشته باشد، در صورت غیر ممکن بودن آنچه سابقاً از روشهای معالجه ذکر گردید، بحمدالله کفایت می کند.

 

شکل چهارم: استفاده از داروهای طبیعی: داروهای طبیعی که نافع هستند و قرآن کریم و سنت پاک رسول صلی الله علیه وسلم بر استفاده از آنها دلالت می کنند.

اگر شخصی با یقین و صداقت و توجه و اعتماد به الله عزوجل آنها را استعمال نماید حتماً منتفع می شود، و ان شاءالله بهبودی حاصل می گردد، که همانا نفع و بهبودی از جانب الله است و بس.

داروهای مرکبی از گیاهان و غیره وجود دارند که از روی تجربه به دست آمده اند و شرعاً هم مانعی برای استفاده از آنها وجود ندارد، مگر اینکه حرام باشند.

از جمله داروهای طبیعی که به اذن الله عزوجل شفابخش هستند می توان به عسل، سیاهدانه، آب زمزم و آب باران اشاره نمود و الله عزوجل می فرماید: « وَنَزَّلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً مُّبَارَکًا» (ق / ۹)

«و فرود آوردیم از آسمان آب با برکت».

و روغن زیتون از جمله آن داروها است، پیامبر صلی الله علیه وسلم می فرمایند (از روغن زیتون بخورید و از آن بر خود بمالید که آن از درختی مبارک می باشد) (احمد، ترمذی، ابن ماجه).

از طریق تجربه و استعمال و نوشته ها ثابت شده است که روغن زیتون از بهترین نوع روغن است و باید که در شستشو، نظافت و پاکیزگی از مواد طبیعی استفاده نمود.

وصلی الله و سلّم علی عبده ورسوله محمد وعلی آله وأصحابه أجمعین ومن تبعهم بإحسان إلی یوم الدّین

  • حسین عمرزاده


آزار و اذیت مسلمانان در میانمار، اشاره به درگیری گسترده و قتل‌عام مسلمانان توسط بودائیان در کشور میانمار دارد.سازمان ملل متحد مسلمانان میانمار را که از طرف دولت این کشور از حقوق شهروندی محروم شده‌اند را به عنوان «اقلیت دینی که در معرض بیشترین ظلم‌های انسانی در جهان قرار دارند» معرفی کرده‌است.در حال حاضر دولت این کشور تابعیت مسلمانان را انکار می‌کند و آنها را مهاجران غیرقانونی از بنگلادش می خواند.

برادران و خواهران مسلمان میانماری ما سالهاست که به دست بودائیان وحشی،انواع آزار و اذیت ها و شکنجه ها را فقط به یک دلیل و آن هم مسلمان بودن و بت پرست نبودن متحمل می شوند که امروزه کمتر کسی ست که از مورد هتک حرمت واقع شدن بانوان مسلمان میانماری و سوزانده شدن و قتل عام شدن این مردم ضعیف،بی خبر باشد.

اما کجایند پیروان عمر فاروق،علی مرتضی،خالد بن ولید و ....

کجایند نوادگان صلاح الدین ایوبی که به ظلم و طغیان ظالمان بر علیه مسلمانان پایان دهند...


سرودی غمگین به زبان کوردی در مورد مسلمانان عزیز بورما

  • حسین عمرزاده



عن جابر رضی اللّه عنه قال: قال رسول اللّه صلى الله علیه وسلم: «مَاءُ زمْزَمَ لِما شُرِبَ لَهُ.»

از جابر رضی الله عنه روایت شده است که گفت:پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود:آب زمزم برای چیزی است که به خاطر آن نوشیده می‌شود.مصنف ابن أبی شیبة (۲۴۱۹۱)

امام نووی می‌گوید: علما و نیکان بر این عمل کرده‌اند و برای مقاصد مهم آب زمزم نوشیده‌اند.الأذکار النوویة (ج ۱/۲۰۲).

پس اگر برای شفا ، آن را نوشیدی، الله به تو شفا می بخشد، و اگر برای سیر شدن نوشیدی؛ الله تو را سیر می گرداند، و اگر برای رفع تشنگی نوشیدی؛ الله تشنگی تو را برطرف می سازد.

از ابوذر رضی الله عنه روایت شده است که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرموده اند:إِنَّهَا مُبَارَکَةٌ إِنَّهَا طَعَامُ طُعْمٍ - زمزم، آب مبارکی است و غذایی است که گرسنه را سیر می کند ".    صحیح مسلم (۲۴۷۳)

مهندس سامی عنقاوی مدیر مرکز ( ابحاث ) تحقیقات حج می گوید : ما در هنگام توسعه جدید حرم؛ مشغول حفاری چاه زمزم بودیم، هر چه آب را بیرون پمپاژ می کردیم ، باز جوشش آب بیشتر می شد ، ناچار شدیم سه پمپ بزرگ برای تخلیه آب نصب کنیم ، تا این که بتوانیم اساس آن را پایه ریزی کنیم ، آنگاه از سر چشمه های اصلی زمزم نمونه برداشتیم ، تا آزمایش های لازم را به عمل آوریم که آیا حاوی میکروب است یا خیر؟ بنابراین به این نتیجه رسیدیم که خالی از میکروب می باشد ، و یک عدد میکروب هم در آن نیافتیم! پاک و تمییز است، ولی گاهی اوقات هنگام استفاده از آب زمزم که در گالون یا دلو ریخته می شود ؛ یا از کانال لوله کشی عبور می کند ، امکان آلوده شدن دارد، اما خود آب در ذات خودش هیچ گونه آلودگی یا میکروب ندارد ، و این ویژگی آب زمزم است.

الله متعال توفیق نوشیدن آن از سرزمین وحی را به من و شما عطا کند.آمین

  • حسین عمرزاده



تصویر بالا عکس هتلی است که وقف عثمان بن عفان است.

اما چگونه عثمان بن عفان رضی الله عنه هتلی را وقف کرده است؟


داستان این هتل به هزار و چهارصد سال قبل بر می گردد. زمانی که مهاجرین از مکه به مدینه مهاجرت کردند. مهاجرین که قبلا در مکه آب زمزم می نوشیدند با آب مدینه اذیت شدند. آنها نزد پیامبر صلی الله علیه و سلم آمدند و مشکل شان را پیش ایشان مطرح کردند و گفتند چاهی در مدینه وجود دارد که به آن بئر رومة می گویند و طعم آب آن شباهت بسیاری به طعم آب زمزم دارد، منتها صاحب این چاه یک یهودی است که آب را حتی به اندازه ی یک کف دست می فروشد

رسول الله صلی الله علیه و سلم برای یهودی قاصدی فرستاد و به او پیام داد که این چاه را به مسلمانان بفروشد و در مقابل برای او چشمه ای در بهشت خواهد بود. یهودی قبول نکرد و گفت خواهان مال است

هنگامی که عثمان رضی الله عنه این خبر را شنید نزد یهودی رفت و گفت می خواهد چاه را از او بخرد و یک روز چاه برای مسلمانان باشد و روز دیگر برای شخص یهودی. او پذیرفت، و از روز بعد همه ی مردم در روز عثمان آب می نوشیدند و روزی که نوبت یهودی بود کسی به سراغش نمی آمد

یهودی گمان کرد  که ضرر کرده است و سراغ عثمان رضی الله عنه رفت و به او گفت آیا چاه را می خری؟، عثمان رضی الله عنه موافقت کرد و با مبلغ بیست هزار درهم چاه را خرید و آن را وقف کرد تا مسلمین از آبش بنوشند

بعد از مدتی یکی از صحابه نزد عثمان آمد و از ایشان خواست چاه را به مبلغ بسیار بالایی به او بفروشد، عثمان رضی الله عنه گفت بیشتر از این به من پیشنهاد شده است!او گفت من سه برابر بیشتر از این پول می دهم عثمان رضی الله عنه گفت بیشتر از این به من پیشنهاد شده است و همچنان شخص مبلغ را بالاتر می برد تا زمانی که نه برابر پول اولیه را پیشنهاد داد و عثمان نپذیرفت. صحابی تعحب کرد و گفت این شخص که بیشتر از من پرداخت می کند کیست؟، عثمان گفت: الله تعالی ده برابر این به من نیکی می دهد

بعد از آن که چاه وقف مسلمین شد و بعد از گذشت مدتها درختان نخل در اطراف این چاه پدیدار شدند و در زمان عثمانی ها،دولت عثمانی به آنها رسیدگی کرد تا بزرگ شدند و بعد از آن دولت سعودی آمد و همچنان به آنها رسیدگی کرد تا زمانی که تعداد درختان نخل به حدود ۱۵۵۰ رسید

وزارت کشاورزی مسئول فروش خرمای این درختان شد و هر چه از پول آن به دست می آمد نصف آن بین ایتام و مساکین پخش می شد و نصف دیگر آن در حسابی مخصوص به اسم عثمان بن عفان در بانک و زیر نظر وزارت اوقاف نگه داری می شد

پس از گذشت مدتی پول واریز شده به بانک به اندازه ای رسید که می شد با آن یک قطعه زمین در منطقه ی مرکزی مدینه و نزدیک به مسجد نبوی خریداری کرد و زمین به اسم سیدنا عثمان بن عفان خریداری و به اسم ایشان هم ثبت شد و عملیات ساخت هتلی بزرگ در همان منطقه شروع شد

اکنون مراحل نهایی ساخت این بنا رسیده است و قرار است این هتل به یک شرکت هتل داری اجاره داده شود و پیش بینی می شود سالانه پنجاه میلیون ریال سعودی درآمد داشته باشد که نصف درآمد بین ایتام و مساکین توزیع می شود و نصف دیگر آن در بانک و حسابی به نام عثمان بن عفان نگه داری می شود

معامله با الله جل جلاله همیشه سودمند است


  • حسین عمرزاده

پسر:پدر،چرا بعضیا با اسلام مخالف هستن؟

پدر:اسلام کهنه ست،مال اعراب ۱۴۰۰ سال پیشه و خرافه ست پسرم...فقط گفتار نیک،پندار نیک،کردار نیک

پسر:جمله ای که گفتین از کیه؟

پدر:زرتشت گفته

پسر:زرتشت کی هست؟

پدر:پیغمبر ایرانیه که ۲۵۰۰ سال پیش زندگی می کرده

پسر:این که خیلی کهنه تره!

پدر:

پسر:پدر،مگه دیشب اون آقاهه تو ماهواره نمی گفت یه ایرانی اعتقاداتشم باید ایرانی باشه و دین عرب به درد خودش میخوره؟

پدر:آره می گفت،خوبم می گفت

پسر:اما پدر،خود آمریکایی ها و اروپایی ها که ادعا می کنن مسیحی هستن!

پدر:خب که چی؟

پسر:پس چرا اونا خودشون پیرو دینی شدن (مسیحیت) که منشأش یه سرزمین عربیه؟چرا مسیحیت برای اونا بیگانه نیس و کلی هم براش تبلیغ می کنن،اما اسلام برای ما باید بیگانه باشه؟!

پدر:

پسر:پدر یه سوال دیگه...

پدر:نه دیگه کافیه!

  • حسین عمرزاده

سرود بسیار زیبا و پرمحتوای فارسی - اسلامی

با عنوان : جوان تا کِی؟

 
 
 
 
دریافت
حجم: ۹.۳۵ مگابایت
 
  • حسین عمرزاده



سیاه دانه

از خالد بن سعد روایت شده است که گفت: ما در سفری بر آمدیم که غالب بن ابجر با ما بود، در راه بیمار شد،سپس به مدینه رسیدیم درحالیکه او هم‌چنان بیمار بود. ابن ابی عتیق به عیادت وی آمد و به ما گفت:این دانه های کوچک سیاه‌ رنگ را لازم بگیرید، پنج یا هفت دانه‌ از آن را گرفته و بسایید و با روغن زیتون یک‌جا کنید و در سوراخ‌های بینی وی بچکانید، زیرا عایشه رضی الله عنها به من گفته که از پیامبر صلى الله علیه وسلم شنیده‌است که می‌فرمود: همانا این سیاه ‌دانه شفای هر بیماری است به جز سام. گفتم: سام چیست؟ فرمود: مرگ.صحیح بخاری (۵۶۸۷)
  • حسین عمرزاده


دریافت عکس نوشته
حجم: ۷۹.۸ کیلوبایت


  • حسین عمرزاده



در دوران زمامداری عبدالرحمن الناصر در اندلس(به اسپانیایی:Andalucía،یکی از ۱۷ بخش خودمختار کشور اسپانیا) قحط سالی همه جا را فرا گرفت.

خلیفه شخصی را به سوی قاضی منذر بن سعید بلوطی روانه کرد تا با مردم نماز استسقاء ( طلب باران ) برگزار کند،وقتی پیک خلیفه به قاضی رسید ایشان خطاب به قاصد فرمود: بگو خلیفه خود چه می کند؟
قاصد گفت: او را خاشع‌تر و فروتن‌تر از امروز ندیده‌ام لباسی زمخت برتن کرده و در خلوت خویش با گریه و زاری شدید مشغول دعاست و می‌گوید: خدایا همه چیز من در قبضه‌ی تو قرار دارد، به خاطر من بندگانت را عذاب مده!
قاضی فرمود: الله اکبر، به الله سوگند از آسمان برایتان باران می‌بارد، هرگاه جبار زمین فروتن شد جبار آسمان به رحم می آید…
سپس به غلامش گفت: برای ادای نماز طلب باران ندا بزن و چترم را برایم بیاور.
مردم همه جمع شدند و قاضی بر بالای منبر رفت..
مردم همه مشتاق شنیدن سخنان قاضی منذر بن سعید بودند، قاضی سخنان خود را با این آیه آغاز نمود: ﴿سَلَامٌ عَلَیْکُمْ ۖ کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلَىٰ نَفْسِهِ الرَّحْمَهَ ۖ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْکُمْ سُوءًا بِجَهَالَهٍ ثُمَّ تَابَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ﴾؛ «سلام بر شما، پروردگارتان رحمت را بر خود فرض کرده که هر کس از شما از روی نادانی کار بدی مرتکب شود؛ سپس بعد از آن توبه و درستکاری کند، البته او آمرزنده‌ی مهربان است». [سوره‌ی انعام، آیه‌ی ۵۶]

چندین بار این آیه را تکرار کرد…

مردم با شنیدن این آیات لرزه بر اندامشان افتاد و به گریه افتادند و صدای ضجه شان همه جا را فرا گرفت…
غرق در گریه و زاری و توبه و انابت بودند که ابرهای زیادی آسمان را فرا گرفت و بارانی شدید باریدن آغاز کرد.


منابع: البدایة و النهایة و تاریخ الاسلام.
  • حسین عمرزاده



مادامی که پارو نزنی


قایق زندگی تو


یا سرجایش می ماند


یا با هر بادی


به بیراهه خواهد رفت...

  • حسین عمرزاده

کسی که با پروردگار استخاره کند و با بندگان مؤمن مشورت کند بشرطی که بر کارش استوار و ثابت قدم باشد پشیمان نمی شود. چرا که الله می فرماید: [ وَ شَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللهِ ] (آل عمران/۱۵۹)


و در کارها با آنها مشورت کن و هنگامی که ( پس از مشورت و تبادل آراء) تصمیم به انجام کاری گرفتی (قاطعانه دست به کار شو و) بر الله توکل کن.

استخاره از باب استفعال،و به معنای طلب خیر است و تاحدی از نظر اسلام دارای اهمیت است که پیامبر صلی الله علیه وسلم آن را همانند سوره ای از قرآن به صحابه و یاران گرانقدرش رضی الله عنهم اجمعین آموزش می داد.

جابر (رضی الله عنه) می‎گوید : پیامبر (صلی الله علیه وسلم) استخاره را به ما همانند سوره‎ای از قرآن یاد می‎دادند و می فرمودند: هر فردی که قصد کاری نماید دو رکعت نماز غیر فرض(نفل) اداء کند و بعد از آن این دعا را بخواند:

« اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْتَخِیرُکَ بِعِلْمِکَ وَأَسْتَقْدِرُکَ بِقُدْرَتِکَ وَأَسْأَلُکَ مِنْ فَضْلِکَ الْعَظِیمِ فَإِنَّکَ تَقْدِرُ وَلَا أَقْدِرُ وَتَعْلَمُ وَلَا أَعْلَمُ وَأَنْتَ عَلَّامُ الْغُیُوبِ اللَّهُمَّ إِنْ کُنْتَ تَعْلَمُ أَنَّ هَذَا الْأَمْرَ خَیْرٌ لِی فِی دِینِی وَمَعَاشِی وَعَاقِبَةِ أَمْرِی (عَاجِلِ أَمْرِی وَآجِلِهِ) فَاقْدُرْهُ لِی وَیَسِّرْهُ لِی ثُمَّ بَارِکْ لِی فِیهِ وَإِنْ کُنْتَ تَعْلَمُ أَنَّ هَذَا الْأَمْرَ شَرٌّ لِی فِی دِینِی وَمَعَاشِی وَعَاقِبَةِ أَمْرِی (عَاجِلِ أَمْرِی وَآجِلِهِ) فَاصْرِفْهُ عَنِّی وَاصْرِفْنِی عَنْهُ وَاقْدُرْ لِیَ الْخَیْرَ حَیْثُ کَانَ ثُمَّ أَرْضِنِی (رضِّنِیِ بِه) »

ترجمه فارسی:بار خدایا به وسیله علمت از تو طلب خیر می کنم و بوسیله قدرتت از تو توانایی می خواهم و از تو فضل و بزرگی ات را مسئلت می نمایم. زیرا تو قادر و توانایی و من توانایی ندارم، و تو می دانی و من نمی دانم و تو به امورات غیب و پنهانی آگاه هستی. خدایا! اگر می دانی این کار در دین و در امور زندگی و در سرانجام کارم چه در دنیا و چه در آخرت برایم نیکو است آن را برایم مقدر و آسان کرده و در آن برکت بیانداز و اگر می‎دانی این کار در دین و در امور زندگی و در سرانجام کارم چه در دنیا و چه در آخرت باعث شر و بدی است آن را از من دور فرما و مرا از از آن دور نما و خیر و نیکویی را هر کجا باشد برایم مقدر نموده و سپس مرا راضی و خشنود بگردان.(صحیح بخاری رقم۱۱۶۶)

نکته :
هر شخص مسلمان چه زن و چه مرد خود می‎تواند استخاره کند زیرا استخاره برای هر مسلمانی مقدور است. و می توان در همه امور کوچک و بزرگ استخاره نمود چه بسا مسئله‎ای از دید ما کوچک، ولی نتیجه آن بسیار مهم و بزرگ باشد.
امام نووی رحمه الله در کتاب اذکار می فرماید : بعد از هر سنت قبلیه وبعدیه یا تحیة المسجد یا هر سنت دیگری می توان استخاره کرد.
چون هدف خواندن دو رکعت نماز می باشد.
استخاره در تمامی امور مباح صحیح است، اما در امور واجب و حرام و مستحبات و مکروهات استخاره وجود ندارد. لیکن جایز است که در واجب و مستحب مخیر و در آنچه وسعت زمانی دارد استخاره بجا بیاوریم. (فتح الباری۱۱/ ۱۸۸)

نتیجه استخاره:

بعد از استخاره هر عملی که احساس دلگرمی و آسودگی خاطر کند انجام دهد و فرق نمی کند آرامش قلبی داشته باشد یا نه، زیرا در آن خیر است ، و در حدیث شرط آرامش قلبی یا خواب دیدن وجود ندارد. (طبقات الشافعیه ـ تاج بن السبکی ۹/۳۵۷ )

ابن حجر می‌گوید: ظاهر حدیث نشان می دهد که فرد حاجت خود را ذکر کند و احتمال دارد هنگام دعا نمودن قصد آن عمل در قلبش باشد.
طبق نظر اول: حاجت خویش را بعد از دعا بگوید.
طبق نظر دوم: جمله حالیه است (و در حالی استخاره می‎کند که در قلبش قصد عملی را دارد.) (فتح الباری ۱۱/۱۹۰)

  • حسین عمرزاده



دریافت عکس نوشته
حجم: ۲۸۳ کیلوبایت

  • حسین عمرزاده


دانشگاه هاروارد آمریکا ترجمه انگلیسی آیه‌ ۱۳۵ سوره مبارکه «نساء» را بر بالای درب ورودی دانشکده حقوق خود نصب کرده است.

 ترجمه آیه ۱۳۵ سوره نساء به زبان انگلیسی، روی دیوار ورودی اصلی دانشکده حقوق هاروارد نصب شده است.این خبر از سوی یک دانشجوی عربستانی که در هاروارد مشغول به تحصیل است، منتشر شد.

«عبدالله جمعه»، دانشجوی عربستانی دانشگاه هاروارد اعلام کرد: متوجه شدم که این آیه قرآن بر سردر دانشکده حقوق قرار داده شده و به عنوان یکی از بهترین توصیفات در مورد عدالت عنوان می‌شود.

مسئولان این دانشگاه در توضیح این اقدام، اعلام کرده‌اند که مضمون این آیه یکی از بهترین توصیف‌های بیان شده در مورد «عدالت» در طول تاریخ است.

این آیه شریفه می‌فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاء لِلّهِ وَلَوْ عَلَى أَنفُسِکُمْ أَوِ الْوَالِدَیْنِ وَالأَقْرَبِینَ إِن یَکُنْ غَنِیًّا أَوْ فَقَیرًا فَاللّهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلاَ تَتَّبِعُواْ الْهَوَى أَن تَعْدِلُواْ وَإِن تَلْوُواْ أَوْ تُعْرِضُواْ فَإِنَّ اللّهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرًا: اى کسانى که ایمان آورده‏‌اید پیوسته به عدالت قیام کنید و براى الله گواهى دهید هر چند به زیان خودتان یا پدر و مادر و خویشاوندان [شما] باشد اگر [یکى از دو طرف دعوا] توانگر یا نیازمند باشد باز الله به آن دو [از شما] سزاوارتر است، پس از پى هوس نروید که [در نتیجه از حق] عدول کنید و اگر به انحراف گرایید یا اعراض نمایید، قطعاً الله به آنچه انجام می‌دهید، آگاه است».

دانشگاه هاروارد در سال ۱۶۳۶ در «ماساچوست» آمریکا تأسیس شد و قدیمی‌ترین مؤسسه آموزش عالی در آمریکا است./منبع خبرانلاین


  • حسین عمرزاده

همانا شیطان می خواهد با شراب و قمار در میان شما دشمنی و کینه ایجاد کند و شما را از یاد الله و از نماز باز دارد؛

پس آیا شما خودداری خواهید کرد ؟!




کارشناسان هشدار می دهند در بریتانیا تعداد زنانی که به مصرف الکل روی می آورند بیشتر می شود مطالعات تازه نشان می دهد که زن ها در مقابل عوارض مغزی ناشی از مصرف الکل بسیار آسیب پذیرتر از مردها هستند.

سی تی اسکن از مغز بیش از ۱۵۰ داوطلب نشان داد زنانی که به شدت مشروبات الکلی مصرف می کنند، زودتر و بیشتر از مردان دچار آسیب مغزی می شوند.دانشمندان از قبل مظنون بودند که مردها بیش از زن ها در مقابل مشروبات الکلی مقاوم هستند

الکل مقاومت کبد را در مقابل سموم کم می‌کند:

الکل مقاومت کبد را در مقابل کلیه سموم کم می‌کند و یکی از شایع‌ترین علل نارسایی کبد در غرب استفاده از الکل است.دکتر شاهین مرآت فوق تخصص گوارش و کبد و عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران در گفت‌وگو با خبرنگار «بهداشت و درمان» خبرگزاری دانشجویان ایران واحد علوم پزشکی تهران گفت: تاثیر استفاده از الکل بر روی کبد را می‌توان به سه قسمت تقسیم کرد. اول ایجاد کبد چرب ساده است که به آن کبد چرب الکلی نیز می‌گویند که ظاهرا برگشت پذیر است و مشکلی برای افراد ایجاد نمی‌کند و درصورت ترک الکل نیز از بین می‌رود.

وی اظهار کرد: مرحله پیشرفته‌تر استفاده از الکل مرحله ایجاد هپاتیت کبدی است که علاوه بر آن التهاب کبدی نیز به وجود می‌آید. معمولاً هپاتیت الکلی با قطع الکل بهتر می‌شود اما همیشه این طور نبوده و ممکن است برگشت ناپذیر باشد.

این عضو هیات علمی دانشگاه افزود: مصرف الکل برای افرادی که دارای هپاتیت C هستند بسیار مضرست و باعث تسریع پیشرفت هپاتیت C در فرد می‌شود. استفاده از الکل در افرادی که دچار هپاتیت C هستند مقاومت به درمان ایجاد کرده و خطر ابتلا به سرطان کبد را در آنها تشدید می‌کند.

دکتر مرآت به ایسنا گفت: مرحلة بعد ایجاد سیروز یا نارسایی کبدی است که غیر قابل برگشت است و دراین مرحله نمی‌توان کار زیادی برای بیمار انجام داد. سیروز کبدی به هر علتی که ایجاد شده باشد خطر ابتلا به سرطان کبد را در افراد افزایش می‌دهد.

این فوق تخصص گوارش خاطرنشان کرد: یکی از وظایف مهم کبد سم زدایی از مواد درون روده است که استفاده از الکل باعث ضعیف شدن کبد و کم شدن مقاومت کبد در مقابل سموم می‌شود و خطر ایجاد مسمومیت‌ها بالا می‌رود. ضمن اینکه زنان به عوارض بد الکل حساس‌ترند و ممکن است به الکل‌هایی با درصد پایین نیز واکنش نشان دهند.

استاندارد و غیراستاندارد ندارد، مصرف آن خطرناک است:

افسردگی ممکن است در اثر مصرف طولانی‌مدت و خطرناک الکل ایجاد شود ولی از طرف دیگر افراد افسرده نیز در بعضی از موارد الکل زیادی مصرف می‌کنند

در ایران علی‌رغم ممنوعیت مصرف مشروبات الکلی، سالانه چندین میلیون دلار صرف وارد کردن مشروبات الکلی به کشور می‌شود که همه آنها به‌صورت قاچاق وارد کشور شده و مصرف می‌شوند. این مسئله به افراد سودجو امکان هرگونه سوءاستفاده‌ای را می‌دهد. قضایای سال گذشته شیراز و کور شدن عده‌ای در اثر مصرف الکل غیر استاندارد که یادتان هست؟

واژه <الکلیسم> که حتما به گوشتان خورده، به مصرف بیش از حد الکل یا صدمات روانی، فیزیکی و اجتماعی حاصل از مصرف زیاد آن اشاره دارد.

مراقب این گروه باشید:

بیشترین میزان مصرف الکل در مردان جوان به‌ویژه در سنین انتهایی نوجوانی روی می‌دهد، البته مثل خیلی از ناهنجاری‌های دیگر، سن مصرف الکل هم پایین آمده و در سال‌های اخیر افزایش مصرف الکل در میان افراد ۱۵ تا ۱۶ سال گزارش شده است. زنان در مقایسه با مردان کمتر مقادیر خطرناک الکل را مصرف می‌کنند اما همین مقدار هم در زنان بسیار بیشتر از مردان تاثیر می‌گذارد. به‌طور کلی می‌توان گفت زنان در مقابل عوارض مغزی ناشی از مصرف الکل بسیار آسیب‌پذیرتر از مردان هستند. علاوه بر این، در میان کسانی که بنا به ضرورت شغلی، دسترسی آسان‌تری به الکل دارند، میزان مصرف خطرناک الکل بیشتر از افراد دیگر است. در ضمن طبق‌نظر محققان، عوامل ژنتیکی هم می‌توانند در مصرف الکل دخیل باشند.‌

آسیب‌های روانی مصرف الکل:


الکل بدون تعارف، یک ماده سمی است که اثر مستقیمی روی بافت‌های مغز و کبد دارد. مقالات و کتب بسیاری در مورد آسیب‌های فیزیکی ناشی از الکل مانند زخم معده، واریس‌ها، سرطان مری و مشکلات لوزالمعده، اختلالات سیستم اعصاب مانند زوال عقل، مشکلات مخچه‌ای، صرع و مشکلات بینایی، کم‌خونی و …. به نگارش در آمده‌اند، اما بحث در مورد آسیب‌های روانی و اجتماعی ناشی از مصرف الکل، موضوع مهم‌تری است که در این مقاله به آن پرداخته شده است. برخی از مهم‌ترین اختلالات روانی ناشی از مصرف الکل، این موارد هستند:

اختلال حافظه: در کسانی که مقادیر خطرناکی از الکل را به‌صورت مداوم مصرف می‌کنند، علاوه بر تابلوی آشنای مستی، اختلال حافظه نیز رخ می‌دهد به‌طوری که، شخص، حوادثی را که در زمان مستی رخ داده است، به یاد نمی‌آورد. البته چنین دوره‌های اختلال حافظه در کسانی که سابقه مصرف عادتی و مرتب الکل را ندارند اما یک‌باره مقادیر زیاد آن را مصرف کرده‌اند نیز ممکن است رخ دهد. اختلال حافظه طولانی‌مدت به‌طوری که قسمت اعظمی از روز یا تمام روز را شامل شود، نمایانگر مصرف مستمر و لاینقطع مقادیر زیاد الکل است.‌

افسردگی: افسردگی ممکن است در اثر مصرف طولانی‌مدت و خطرناک الکل ایجاد شود ولی از طرف دیگر افراد افسرده نیز در بعضی از موارد الکل زیادی مصرف می‌کنند تا بدین وسیله نشانه‌های خود را بهبود بخشند. یعنی هم افسردگی می‌تواند باعث مصرف الکل شود و هم مصرف الکل می‌تواند موجب افسردگی شود، بنابراین باید توالی دقیق این دو حالت را مشخص نمود.

اضطراب: در دوره ترک نسبی الکل نشانه‌های اضطراب شایع هستند، با این وجود برخی از مبتلایان به اضطراب برای کاهش اضطراب خود به مصرف الکل روی می‌آورند. بنابراین همانند افسردگی، اضطراب و مصرف الکل هم رابطه‌ای دوطرفه دارند.

خودکشی: رفتارهای دال بر میل به خودکشی و یا قصد آسیب‌رساندن به خود در میان الکلی‌ها نسبت به جمعیت هم‌سن آنها از شیوع بیشتری برخوردار است. براساس برآوردهای موجود، ۶ تا ۲۰ درصد مصرف‌کنندگان مقادیر زیان‌آور الکل، اقدام به خودکشی می‌کنند.

اختلال شخصیت: تغییر شخصیت یکی دیگر از مشکلاتی است که اغلب در مصرف‌کنندگان مقادیر زیاد الکل رخ ‌می‌دهد. این اختلال می‌تواند خود را به‌صورت خود محوری، اهمین ندادن به دیگران، عدم رعایت موازین رفتاری و اخلاقی به‌ویژه عدم صداقت و مسئولیت‌پذیری نشان دهد. حسادت بیمارگونه نوعی عارضه نادر ولی جدی مصرف زیاد الکل است. سوءظن نسبت به همسر هم در میان این افراد بسیار شایع است. ‌

اختلال عملکرد جنسی: افرادی که به‌مدت طولانی الکل مصرف می‌کنند، اغلب از اختلال عملکرد جنسی شاکی هستند و معمولا اختلالاتی در نعوظ یا انزال تاخیری دارند. اثر الکل بر سیستم عروقی و عصبی و یا ایجاد اختلال در ارتباط با شریک جنسی در اثر مصرف شدید الکل، ممکن است در اختلال عملکرد جنسی در این افراد نقش داشته باشند.

توهم: توهم‌های گذرای بینائی یا شنوائی در برخی از مصرف‌کنندگان مقادیر زیاد الکل دیده می‌شود. حتی در نوعی اختلال نادر که توهم‌زدگی الکلی نامیده می‌شود، فرد دچار توهم‌های شنوایی پریشا‌ن‌کننده می‌شود که معمولا شامل صداهای تهدیدکننده است. برخی از بیماران با صداهایی که می‌شنوند با صدای بلند با هم بحث و گفتگو می‌کنند و گروهی دیگر نوعی احساس اجبار در تبعیت از فرمان‌های این صداها را تجربه می‌کنند. امکان بروز سوءتعبیرهای هذیانی نیز در این افراد وجود دارد که اغلب از نوع گزند و آسیب است، مثلا بیمار فکر می‌کند که دیگران او را تعقیب می‌کنند. مدت زمانی که این اختلالات طول می‌کشد در افراد مختلف متغییر است.

الکلیسم درمان دارد:

مصاحبه و گفتگو با بیمار در مورد عادات مربوط به مصرف الکل و مشکلات حاصل از آن فقط یک راه تشخیصی نیست بلکه اولین قدم در درمان بیمار است زیرا به تعیین ماهیت و شدت مشکلات وی کمک می‌کند. بدون تشویق بیمار و برانگیختن انگیزه‌های درونی او، درمان با شکست مواجه می‌شود. در کسانی که مقادیر زیان‌آوری الکل مصرف می‌کنند و به آن وابستگی دارند، هدف نهایی از درمان، پرهیز کامل از الکل است ولی متاسفانه اغلب بیماران چنین هدفی را نمی‌پذیرند و یا به وضوح با آن مخالفت می‌کنند. عده‌ای نیز به مصرف خود ادامه می‌دهند و چنین ادعا می‌کنند که الکل را کنار گذاشته‌اند. در مورد بیماران وابسته، ترک ناگهانی الکل همانند ترک مواد مخدر، می‌تواند با بروز نشابه‌های شدید ترک مانند تشنج و هذیان همراه باشد. این مرحله بسیار حساس و مهم است چون ممکن است فرد را از ادامه درمان باز دارد.‌ برای جلوگیری از بروز علائم ترک معمولا از داروهای آرام‌بخش استفاده می‌شود که البته مصرف آنها نیز نباید طولانی شود.

در کنار درمان دارویی و قطع مصرف الکل، درمان‌های روان‌شناسی نیز برای بیمار باید صورت گیرد. تحقیقات نشان داده‌اند که گروه درمانی بیشترین اثر را بر این افراد دارد زیرا بیماران در اغلب موارد حمایت‌ها و توصیه‌های ارائه شده توسط بیماران دیگر را بهتر از توصیه‌های پزشکان می‌پذیرند. این توصیه‌ها باید در مورد انجام فعالیت‌های جدید درخانواده و یا انتخاب سرگرمی‌ها یا علایق جایگزین باشد. عواملی که به باقی ماندن مشکلات حاصل از الکل منجر می‌شوند، نیز به درمان‌های اختصاصی‌تر نیاز دارند و به‌عنوان مثال حل مشکلات خانوادگی نیازمند کمک‌گرفتن از مشاوره خانواده است.

مصرف الکل ویتامین‌های بدن را نابود می‌کند:

به گفته محققان، الکل نه تنها ارزش غذایی ندارد، بلکه بسیاری از مواد غذایی و ویتامین‌ها را نیز نابود می‌کند و پس از مدتی عوارض ناشی از کمبود این ویتامین‌ها بیماری‌های متعددی را در بدن پدید می‌آورد.

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران واحد علوم پزشکی تهران یافته‌های محققان علوم پزشکی حاکی از آن است مصرف الکل بر ویتامین B1، ویتامین B2 ، ویتامین B6 ، اسید فولیک، ویتامین ث و قند تأثیر منفی دارد.

همچنین این یافته‌ها حکایت از وجود بیماری به نام ورنیکه در اکثر بیماران معتاد به الکل دارد که همه این بیماران گرفتار کمبود ویتامین B بوده و عوارضی مثل گیجی، تغییر جهت سریع مردمک چشم، ناهماهنگی عضلات و نامتعادل بودن حرکت بدن را در پی دارد.

نحوه درمان این بیماران در مرحله اول ترک کردن اعتیاد و سپس مصرف ویتامین B به مدت ۲ تا ۴ هفته است.

معجون سیگار و الکل باعث سکته مغزی می‌شود:

سلامت: افراد الکلی که سیگار می‌کشند، بیشتر دچار آسیب‌های مغزی می‌شوند. بر اساس نتایج تحقیقات دانشمندان دانشگاه کالیفرنیای سانفرانسیسکو، ا‌ز دست رفتن توده مغز در افرادی که علاوه بر مصرف مشروبات الکلی‌سیگار‌نیز می‌کشند، نسبت به افرادی که فقط به مشروبات الکلی معتادند، بیشتر و سریعتر رخ می‌دهد.‌ بر اساس نتایج این تحقیق استعمال سیگار در کنار مصرف مشروبات الکلی ‌باعث ‌کاهش ماده ‌خاکستری ‌مغز شده و ‌موجب تضعیف شناخت فرد می شود.

الکلیسم‌ عبارت‌ است‌ از:

الکلیسم‌ عبارت‌ است‌ از وابستگی‌ فیزیولوژیک‌ (جسمانی‌) و روانی‌ به‌ الکل‌، که‌ موجب‌ بروز بیماری‌های‌ مزمن‌ و بروز مشکل‌ در روابط‌ بین‌ فردی‌ و مشکلات‌ خانوادگی‌ و کاری‌ می‌شود.

علایم‌ شایع‌

مراحل‌ اولیه‌

کم‌ بودن‌ تحمل‌ نسبت‌ به‌ بروز اضطراب‌

نیاز به‌ الکل‌ در آغاز روز، یا در زمان‌های‌ استرس‌

بی‌خوابی‌؛ کابوس‌

بروز یک‌ حالت‌ ناخوشایند و سردرد صبح‌ روز بعد از مصرف‌ زیاد الکل‌ و نیز بیشتر شدن‌ موارد غیبت‌ و حاضر نشدن‌ سرکار

مشغولیت‌ ذهنی‌ زیاد برای‌ تهیه‌ الکل‌ و پنهان‌ کردن‌ نوشیدنی‌ الکلی‌ از خانواده‌ و دوستان‌

احساس‌ گناه‌ یا آزردگی‌ و تحریک‌پذیری‌ وقتی‌ که‌ دیگران‌ می‌گویند که‌ وی‌ الکل‌ مصرف‌ می‌کند. مراحل‌ پیشرفته‌

از هوش‌ رفتن‌های‌ کوتاه‌ مدت‌ به‌ دفعات‌؛ کاهش‌ حافظه‌

بروز یک‌ حالت‌ هذیانی‌ همراه‌ با لرزش‌ (علایم‌ در این‌ حالت‌ عبارتند از لرزش‌، توهمات‌، گیجی‌، عروق‌ ریزش‌، تندشدن‌ ضربان‌ قلب‌). این‌ حالت‌ اغلب‌ در اثر نرسیدن‌ الکل‌ رخ‌ می‌داد.

بیماری‌ کبدی‌ (پوست‌ یا چشم‌ها زرد می‌شوند)

اختلال‌ رشته‌های‌ عصبی‌ دست‌ و پا و نیز دستگاه‌ عصبی‌ (کرخت‌ شدن‌ و سوزن‌ سوزن‌ شدن‌ در دست‌ها و پاها، کاهش‌ علاقه‌ و توانایی‌ جنسی‌، گیجی‌، کُما)

http://www.pezeshkan.org/منبع مطلب که البته با ویرایش تقدیم شد.
  • حسین عمرزاده



دریافت تصویر
حجم: ۱۰۰ کیلوبایت

  • حسین عمرزاده

داستانی زیبا و مستند،برگرفته از مطالب موجود در سایت های اینترنتی.

امام ابوزرعه‌ی رازی از بزرگان اهل حدیث در قرن سوم هجری است و همانگونه که از نام ایشان پیداست اصالتا اهل ری می‌باشد.
تمکن وی در حفظ حدیث به حدی بود که خود وی می‌گوید: “دویست هزار حدیث را چنان از حفظ دارم که کسان دیگر سوره‌ی قل هوالله احد را از حفظ دارند”. به همین سبب وی به “سرور حفاظ” شهرت داشت. اسحاق بن راهویه محدث و فقیه بزرگ خراسان می‌گوید: “حدیثی که ابوزرعه‌ی رازی آن را نشاسد، اساسی ندارد”.
اما آنچه می‌خواهم آن را روایت کنم داستان تاثیر گذار وفات این امام بزرگ است که مطئمنا درس‌های بسیاری را در خود دارد.
این داستان را گروهی از ائمه و حفاظ حدیث که در هنگام وفات این امام حضور داشتند نقل کرده‌اند.
“حافظ ابوجعفر محمد بن علی شوشتری” این واقعه را چنین نقل می‌کند:
در هنگام وفات امام ابوزرعه‌ی رازی در ماشهران به نزد او آمدیم در حالی که ابوحاتم و محمد بن مسلم و منذر بن شاذان و گروهی دیگر از علما نیز آنجا بودند.
اینجا بود که این علما به یاد حدیث تلقین افتادند. (تلقین این است که در هنگام وفات شخص، کلمه‌ی لا إله إلا الله را به او بگوییم تا شخص در حال وفات آن را بگوید و این کلمه آخرین سخن او در دنیا باشد).
حافظ ابوجعفر شوشتری می‌گوید: آن علما از اینکه کلمه‌ی شهادتین را به یاد او بیاورند شرم کردند و هیبت امام ابوزرعه به آنان اجازه‌ی چنین کاری را نداد پس با خود چاره‌ای اندیشیدند و گفتند: بیایید حدیث را بیان کنیم. (یعنی سند حدیث را از اول آن بگوییم تا آنکه امام حدیث را کامل کند).
محمد بن مسلم بن وارة گفت: “ضحاک بن مخلد ما را حدیث گفت، از عبدالحمید بن جعفر از صالح بن ابی …” و از این بیشتر نگفت.
سپس ابوحاتم گفت: “ابوعاصم ما را حدیث گفت، از عبدالحمید بن جعفر از صالح…” و جلوتر نرفت.
دیگر محدثان نیز ساکت ماندند و چیزی نگفتند.
اینجا بود که امام ابوزرعه‌ی رازی امام بزرگ اهل حدیث در زمانه‌ی خویش در حالی که در حال وفات بود چشمانش را گشود و گفت:
“بندار ما را حدیث گفت، و همچنین ابوعاصم، و همچنین عبدالحمید بن جعفر، از صالح بن أبوغریب از کثیر بن مرة حضرمی از معاذ بن جبل که گفت: رسول الله ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ فرمود: هر که آخرین سخنش لا إله إلا الله باشد به بهشت داخل می‌شود. (۱)
و جان به جان آفرین تسلیم کرد.” [پایان حکایت از زبان ابوجعفر شوشتری]
گفته‌اند لحظه‌ی وفات خلاصه‌ای است از همه‌ی زندگی انسان، و انسان نمی‌تواند در این لحظه جز حقیقت درون خود را نشان دهد، و چه زیباست داستان وفات این مرد بزرگ که همه‌ی زندگی خود را صرف رساندن پیام رسول الله ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ به امت ایشان کرده بود و در پایان نیز با ذکر حدیثی از رسول الله ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ با سند آن، و گفتن کلمه‌ی “لا إله إلا الله” جان به جان آفرین تسلیم کرد، گو اینکه این لحظه، خلاصه‌ای بود از زندگی این امام بزرگ.
این قضیه‌ را حاکم در معرفة علوم الحدیث (ص۷۶) _ و همچنین در مستدرک (۱/۵۰۰) و ذهبی در سیر أعلام النبلاء (۱۳/۷۶) و سبکی در طبقات الشافعیة (۱/۶۴) _ و از طریق او بیهقی در شعب الإیمان (۱۶/۲۵۰) ، و ابن عساکر در تاریخ مدینة دمشق (۳۸/۳۶) و خطیب بغدادی در تاریخ بغداد (۱۰/۳۳۵) ، و از طریق او مزی در تهذیب الکمال ( ۱۹/۱۰۱) ، نقل کرده‌اند.
امام سْبکی در طبقات الشافعیة می‌گوید: “داستان تلقین ابوزرعه‌ی رازی دارای اصل صحیح است”.
۱- ابوداوود این حدیث را روایت کرده است.

  • حسین عمرزاده

نرم افزارهای موبایلی-اسلامی بسیاری در بخش اذان و تعیین اوقات شرعی وجود دارند اما اغلب اوقات به علت کمبود امکانات،با بی رغبتی از جانب کاربران مواجه می شوند.

لذا در این بخش،یکی از بهترین و پرکاربردترین نرم افزارهای موبایلی تعیین اوقات شرعی را برای دانلود خدمت شما تقدیم می کنم.

نرم افزار اسلامی صلاتک ،از آن دسته اپلیکیشن هایی ست که علی رغم امکان استفاده آسان،امکانات بسیار دیگری را نیز داراست.

از جمله:

تعیین اوقات نماز های پنجگانه بر اساس کشور و شهر محل زندگی شما

تعیین اوقات نمازها،بر اساس مذاهب فقهی اهل سنت

اعلام اوقات نمازها با چند صدای اذان مختلف

تعیین قبله با دقت بالا

امکان یافتن و معرفی نزدیک ترین مساجد به کاربر

وجود دو تقویم هجری و میلادی

ویجت و ...




  • حسین عمرزاده

اغلب آدمها انتظار دارند زندگی ای بدون وجود هرگونه مشکل و اتفاق ناگوار داشته باشند و به همین دلیل هم به هنگام مواجهه با کوچکترین مشکلی تاب و تحملشان را از دست می دهند و اولین کسی را که نکوهش می کنند،پروردگار دانا و صاحب حکمت است.
غافل از اینکه گاهی اوقات انسانها به چیزهایی تمایل دارند که به ضررشان است و گاهی چیزهایی را ناپسند می دانند درحالیکه خیر و نفع آنها در آن نهفته است.

شعری زیبا از خانم پروین اعتصامی:

پیرمردی، مفلس و برگشته بخت

روزگاری داشت ناهموار و سخت

هم پسر، هم دخترش بیمار بود

هم بلای فقر و هم تیمار بود

این، دوا میخواستی، آن یک پزشک

این، غذایش آه بودی، آن سرشک

این، عسل میخواست، آن یک شوربا

این، لحافش پاره بود، آن یک قبا

روزها میرفت بر بازار و کوی

نان طلب میکرد و میبرد آبروی

دست بر هر خودپرستی میگشود

تا پشیزی بر پشیزی میفزود

هر امیری را، روان میشد ز پی

تا مگر پیراهنی، بخشد به وی

شب، بسوی خانه میمد زبون

قالب از نیرو تهی، دل پر ز خون

روز، سائل بود و شب بیمار دار

روز از مردم، شب از خود شرمسار

صبحگاهی رفت و از اهل کرم

کس ندادش نه پشیز و نه درم

از دری میرفت حیران بر دری

رهنورد، اما نه پائی، نه سری

ناشمرده، برزن و کوئی نماند

دیگرش پای تکاپوئی نماند

درهمی در دست و در دامن نداشت

ساز و برگ خانه برگشتن نداشت

رفت سوی آسیا هنگام شام

گندمش بخشید دهقان یک دو جام

زد گره در دامن آن گندم، فقیر

شد روان و گفت کای حی قدیر

گر تو پیش آری بفضل خویش دست

برگشائی هر گره کایام بست

چون کنم، یارب، در این فصل شتا

من علیل و کودکانم ناشتا

میخرید این گندم ار یک جای کس

هم عسل زان میخریدم، هم عدس

آن عدس، در شوربا میریختم

وان عسل، با آب می‌آمیختم

درد اگر باشد یکی، دارو یکی است

جان فدای آنکه درد او یکی است

بس گره بگشوده‌ای، از هر قبیل

این گره را نیز بگشا، ای جلیل

این دعا میکرد و می‌پیمود راه

ناگه افتادش به پیش پا، نگاه

دید گفتارش فساد انگیخته

وان گره بگشوده، گندم ریخته

بانگ بر زد، کای خدای دادگر

چون تو دانائی، نمیداند مگر

سالها نرد خدائی باختی

این گره را زان گره نشناختی

این چه کار است، ای خدای شهر و ده

فرقها بود این گره را زان گره

چون نمی‌بیند، چو تو بیننده‌ای

کاین گره را برگشاید، بنده‌ای

تا که بر دست تو دادم کار را

ناشتا بگذاشتی بیمار را

هر چه در غربال دیدی، بیختی

هم عسل، هم شوربا را ریختی

من ترا کی گفتم، ای یار عزیز

کاین گره بگشای و گندم را بریز

ابلهی کردم که گفتم، ای خدای

گر توانی این گره را برگشای

آن گره را چون نیارستی گشود

این گره بگشودنت، دیگر چه بود

من خداوندی ندیدم زین نمط

یک گره بگشودی و آنهم غلط

الغرض، برگشت مسکین دردناک

تا مگر برچیند آن گندم ز خاک

چون برای جستجو خم کرد سر

دید افتاده یکی همیان زر

سجده کرد و گفت کای رب ودود

من چه دانستم ترا حکمت چه بود

هر بلائی کز تو آید، رحمتی است

هر که را فقری دهی، آن دولتی است

تو بسی زاندیشه برتر بوده‌ای

هر چه فرمان است، خود فرموده‌ای

زان بتاریکی گذاری بنده را

تا ببیند آن رخ تابنده را

تیشه، زان بر هر رگ و بندم زنند

تا که با لطف تو، پیوندم زنند

گر کسی را از تو دردی شد نصیب

هم، سرانجامش تو گردیدی طبیب

هر که مسکین و پریشان تو بود

خود نمیدانست و مهمان تو بود

رزق زان معنی ندادندم خسان

تا ترا دانم پناه بیکسان

ناتوانی زان دهی بر تندرست

تا بداند کآنچه دارد زان تست

زان به درها بردی این درویش را

تا که بشناسد خدای خویش را

اندرین پستی، قضایم زان فکند

تا تو را جویم، تو را خوانم بلند

من به مردم داشتم روی نیاز

گرچه روز و شب در حق بود باز

من بسی دیدم خداوندان مال

تو کریمی، ای خدای ذوالجلال

بر در دونان، چو افتادم ز پای

هم تو دستم را گرفتی، ای خدای

گندمم را ریختی، تا زر دهی

رشته‌ام بردی، تا که گوهر دهی

در تو، پروین، نیست فکر و عقل و هوش

ورنه دیگ حق نمی‌افتد ز جوش

  • حسین عمرزاده