| وبلاگ نویس

تا بُوَد وِردَت دُعا وُ درسِ قرآن غَم مَخور...

| وبلاگ نویس

تا بُوَد وِردَت دُعا وُ درسِ قرآن غَم مَخور...

| وبلاگ نویس

عرض سلام و ادب
به این وبلاگ خوش آمدید

نکته:مطالبی که فاقد منبع هستند لزوما نوشته های شخصی اینجانب نیستند.
کپی و نشر مطالب،بدون ذکر منبع (یعنی بدون ذکر نام این وبلاگ) کاملا آزاد است.
صمیمانه پذیرای هرگونه پیشنهاد و انتقاد هستم
لذا به این منظور می توانید از بخش نظرات،در انتهای هر پست استفاده نمایید.
إِنْ أُرِیدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِیقِی إِلَّا بِاللَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیْهِ أُنِیب

Instagram:@H.Omarzadeh

بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

هرچه کنی به خود کنی،گر همه نیک و بد کنی!

دوشنبه, ۱۳ دی ۱۴۰۰، ۰۸:۱۵ ب.ظ


مردی زنش را کتک زد

اتفاقی و بدون اینکه عمدی در کار باشد به واسطه ضربه ای که به سرش زد باعث شد بمیرد

از اینکه دیگران از کارش باخبر شوند ترسید

بنابراین ماجرا را برای یکی از آشنایان تعریف کرد

آشنا به او گفت : تنها راه خلاصی تو از این ماجرا این است که شخصی خوش قیافه پیدا کنی و او را به بهانه درخواست کمک به خانه ات ببری

سپس سرش را قطع کن و جسدش را کنار جسد زنت قرار بده

بعد از خانواده زنت بخواه تا به خانه ات بیایند و به آنها بگو...

من این جوان را درحالی مشاهده کردم که با او زنا می کرد بنابراین نتوانستم تحمل کنم و هر دو را با هم کشتم!

مرد زمانیکه این حیله و نیرنگ را از آشنا شنید مقابل درب خانه اش نشست تا اینکه جوانی خوش سیما سر رسید

به او اصرار کرد تا داخل خانه برود

جوان رفت و مرد هم او را کشت و زمانیکه نزدیکان زن آمدند و هر دو جنازه را مشاهده کردند آن قصه را برایشان تعریف کرد و آنها هم راضی شدند و رفتند.

آن آشنا که این حیله را به این مرد آموخته بود پسری داشت

و پسرش در این روز به خانه برنگشته بود

پدر حیله گر پریشان شد و به سمت خانه آن مرد قاتل رفت

در مورد آن حیله و اینکه آیا آنرا عملی کرده یا نه پرسید

مرد پاسخ داد : بله

آشنای حیله گر گفت : آن جوانی را که به قتل رساندی به من نشان بده

هنگامیکه جنازه جوان را به او نشان داد،دید که  پسر خودش است!

که به سبب حیله و نیرنگ پدرش به قتل رسیده بود.


إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِكُمْ ۖ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا

اگر نیکی کنید، به خودتان نیکی کرده اید، و اگر بدی کنید، باز به خود کرده اید

[ابتدای آیه ۷ سوره الإسراء]

  • حسین عمرزاده

تقوا

داستان انگیزشی

داستانک

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی