| وبلاگ نویس

تا بُوَد وِردَت دُعا وُ درسِ قرآن غَم مَخور...

| وبلاگ نویس

تا بُوَد وِردَت دُعا وُ درسِ قرآن غَم مَخور...

| وبلاگ نویس

عرض سلام و ادب
به این وبلاگ خوش آمدید

نکته:مطالبی که فاقد منبع هستند لزوما نوشته های شخصی اینجانب نیستند.
کپی و نشر مطالب،بدون ذکر منبع (یعنی بدون ذکر نام این وبلاگ) کاملا آزاد است.
صمیمانه پذیرای هرگونه پیشنهاد و انتقاد هستم
لذا به این منظور می توانید از بخش نظرات،در انتهای هر پست استفاده نمایید.
إِنْ أُرِیدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِیقِی إِلَّا بِاللَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیْهِ أُنِیب

Instagram:@H.Omarzadeh

بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

پیروان روباه ها:

پنجشنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۷، ۱۱:۱۲ ب.ظ

روزی دم یک روباه در حادثه ای قطع شد،روباه های گروه پرسیدند دم ات را چی شد ؟

از آنجاییکه روباه ها به موجوداتی مکار معروف هستند ، گفت خودم قطع اش کردم 

گفتند چرا ؟ این که بسیار بد  می شود. 

روباه گفت نخیر ، حالا خوب آزاد و سبک احساس راحتی می کنم وقتی راه میروم فکر می کنم که دارم پرواز می کنم

یک روباه دیگر که بسیار ساده بود رفت دم خود را قطع کرد و درد شدیدی داشت و نمی توانست تحمل کند

رفت نزد روباه اولی و گفت برادر تو که گفته بودی که سبک شده ام و احساس راحتی میکنم من که بسیار درد دارم

گفت صدایش را درنیاور اگر نه تمام روز روباه های دیگر به ما میخندند

هر لحظه خوشی کن و افتخار کن تا تعداد ما زیاد شود وگر نه تمام عمر مورد تمسخر دیگران  قرارخواهیم گرفت.

همان بود که تعداد دم بریده ها آنقدر زیاد شد که بعدا به  روباه های دم دار می خندیدند

 وقتی در یک جامعه افراد مفسد زیاد میشود

آنگاه به افراد باشرف و باعزت میخندند.

و گاهی هم آن ها را دیوانه میگویند....!

  • حسین عمرزاده

داستان انگیزشی

داستانک

نظرات  (۱)

  • اسرافیل مهدوی
  • چقدر پند آموز
    دست شما درد نکنه.
    پاسخ:
    خواهش می کنم⚘

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی