| وبلاگ نویس

تا بُوَد وِردَت دُعا وُ درسِ قرآن غَم مَخور...

| وبلاگ نویس

تا بُوَد وِردَت دُعا وُ درسِ قرآن غَم مَخور...

| وبلاگ نویس

عرض سلام و ادب
به این وبلاگ خوش آمدید

نکته:مطالبی که فاقد منبع هستند لزوما نوشته های شخصی اینجانب نیستند.
کپی و نشر مطالب،بدون ذکر منبع (یعنی بدون ذکر نام این وبلاگ) کاملا آزاد است.
صمیمانه پذیرای هرگونه پیشنهاد و انتقاد هستم
لذا به این منظور می توانید از بخش نظرات،در انتهای هر پست استفاده نمایید.
إِنْ أُرِیدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِیقِی إِلَّا بِاللَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیْهِ أُنِیب

Instagram:@H.Omarzadeh

بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

شاهنامه،اردشیر بابکان و کوردها:

چهارشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۸، ۰۲:۳۳ ب.ظ

اردشیر بابکان در آغاز کار با خویشاوندان خود از طایفه بازرنگی و غیره مشغول زد و خورد شد و پیش از دست اندازی بەکرمان و سایر ولایات مجاور در فارس عشایر فارس را مطیع خویش کرد. در شاهنامه اشاره بەاین مصافها شده است.

سپاهی ز استخر بی مر ببرد 

بشد ساخته تا کند جنک کُرد


چو شاه اردشیر اندر آمد به تنگ

پذیره شدش کرد بی مر بەجنگ


یکی کار بد خوار و دشوار گشت 

ابا کرد  کشور همه یار گشت


یکی لشگری کرده بد پارسی 

فزونتر ز کُردان یکی دو بسی


یکی روز تا شب بر آویختند 

سپاه جهاندار بگریختند


اردشیر پس از فرار بار دیگر بەکُردان شبیخون برد:


چو شب نیم بگذشت و تاریک شد

جهاندار با کُرد  نزدیک شد


همه دشت از ایشان پر از خفته دید 

یکایک دل لشگر آشفته دید


چو آمد سپهبد ببالین کـرد

عنان بارۀ تیز تک را سپرد


همه بومهاشان بتاراج داد 

سپه را همه بدره و تاج داد


از این داستان بر می آید که کُردان در پارس بسیار بوده اند بحدی که در برابر پادشاە جوان و نیرومندی چون اردشیر مقاومت می کرده اند.

منبع ابیات:فردوسی-شاهنامه-پادشاهی اشکانیان

  • حسین عمرزاده

شعر

کورد

کوردستان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی