- ۰ نظر
- ۱۲ آذر ۹۶ ، ۱۷:۴۳
متن العقیدة الطحاویة تالیف امام ابوجعفر طحاوی رحمه الله،از جمله مهمترین و مشهورترین کتب تالیف شده ی اهل سنت و جماعت در زمینه علم عقیده است که علما و اندیشمندان در شرح این کتاب ارزشمند شرح های بسیاری تالیف کرده اند از جمله شرح امام ابن ابی العز حنفی دمشقی رحمه الله.
امام طحاوی در این اثر مختصر ولی مفید و ارزشمند خود با بیانی شیوا به بسیاری از مهمترین موارد اعتقادی اهل سنت و جماعت اشاره کرده است که ضروری ست هر مسلمان آنها را یاد گرفته و از باب امر به معروف و نهی از منکر،به اطرافیان خود نیز آموزش دهد.
نکته:این متن و کتاب،سال هاست که مورد توجه دانش آموزان علوم شرعی و علماء و اندیشمندان اهل سنت و جماعت می باشد و در حقیقت می توان گفت که این اثر،از جمله متون درسی مدارس علوم دینی اهل سنت محسوب می شود.
وی ابوعبدالله، محمد بن احمد بن ابوبکر بن فَرْح انصاری خزرجی اندلسی قرطبی، یکی از امامان بزرگ تفسیر است. او در آغاز قرن هفتم هجری (میان سالهای ۶۰۰ تا ۶۱۰ هجری) در قرطبه دیده به جهان گشود و مدتی در آن سرزمین زندگی کرد سپس به مصر مهاجرت کرد و در منیهٔ بنی خصیب واقع در شمال اسیوط مستقر شد و تا وفات در آنجا ماند.
رشد و تربیت:
قرطبی از کودکی با عشق و علاقه به تحصیل علوم دینی و عربی پرداخت. در قرطبه لغت عرب و شعر را در کنار قرآن کریم آموخت و در فقه و نحو و قرائات و دیگر علوم نزد گروهی از علمای مشهور آن دوران تلمذ نمود. او در آن هنگام در سایهٔ توجه و اهتمام پدر خود زندگی میکرد تا آنکه پدر وی به سال ۶۲۷ هجری دار فانی را وداع گفت.
امام قرطبی در جوانی در کنار تحصیل علم برای امرار معاش برای ساختن سفال و کاشی آجر حمل میکرد. صنعت سفال و کاشی از صنایع سنتی آن دوران در قرطبه به شمار میرفت. زندگی او بسیار ساده و متواضعانه بود و خانوادهٔ او ـ با وجود نسب والایی که داشتند ـ از وضعیت مالی خوبی برخوردار نبودند، اما امام قرطبی شان و مقام خانوادهٔ خود را با آثار با ارزش و تلاش علمی خود بالا برد.
قرطبی محنت اندلس را به چشم دید و تا سقوط پایتخت مسلمانان در اندلس در این شهر ماند و پس از آن به سال ۶۳۳ هجری برای طلب علم رو به سوی مشرق اسلامی آورد و به مصر مهاجرت نمود. مصر در آن دوران محل تجمع بسیاری از دانشمندان مسلمانان با تفاوت مسلکهایشان بود. وی از علمای مصر علم آموخت و در آنجا ماندگار شد.
شخصیت و اخلاق امام قرطبی
۱- زهد و ورع امام قرطبی:
امام قرطبی ـ رحمه الله ـ در درجهٔ والایی از زهد و ورع قرار داشت و مورخان به سبب صفات نیکوی وی، او را ستودهاند. ابن فرحون میگوید: «او از بندگان صالح خداوند و علمای آگاه و اهل وَرَع و زاهد در دنیا و مشغول به امور آخرت بود».
هنگام مطالعه در کتابهای امام قرطبی، در همهٔ صفحات نَفَس عالمی صالح را احساس خواهیم کرد که همیشه از انتشار فساد و حرام و دوری از واجبات و انجام محرمات غمگین است.
از جمله مظاهر ورع و زهد وی نوشتن دو کتاب «قمع الحرص بالزهد والقناعة» و «التذکرة فی أحوال الموتی وأمور الآخرة» توسط وی است. وی ثروتی را که باعث خودباختگی و خودخواهی شخص گردیده و او را از توجه به مستمندان و توکل بر خداوند بازدارد، بد میداشت.
۲- شجاعت وی در بیان حق:
شجاعت امام قرطبی و بیباکی او در بیان آنچه حق میدانست عجیب نیست زیرا وی اسباب چنین شجاعتی را دارا بود: علم وسیع و وَرَع و کوچک دانستن دنیا و مظاهر آن؛ برای همین او از کسانی بود که در راه خداوند از سرزنش کسی باک نداشت و این را میتوان در مواضع بسیاری از تفسیر وی دید که حکام دوران خود را به کجروی از راه خداوند متهم نموده است زیرا از نظر وی «آنان ستم میورزند و رشوه میگیرند و اهل کتاب نزد آنان به سروری رسیدهاند، بنابراین آنان نه شایستهٔ اطاعتند و نه شایستهٔ بزرگداشت».
امام قرطبی در کتاب خود «التذکرة» میگوید: «این دورانی است که در آن باطل بر حق چیره گشته و بردگان بر آزادگان قدرت یافتهاند، احکام خداوند را فروختند و حکام نیز به آن راضی شدند، حکومت، غنیمت شد و حق برعکس، که نمیتوان به آن دست یافت، دین خداوند را تبدیل کردند و حکم خدای را تغییر دادند، بسیار شنوندهٔ دروغند و خورندهٔ مال باطلند {وَمَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ}».
۳- سادگی و تواضع امام قرطبی:
آنگونه که امام قرطبی شناخته شده بود، وی به ظاهر خود میرسید اما به دور از تکلف و زیادهروی و تنها یک لباس میپوشید، که نشاندهندهٔ سادگی وی بود و آنقدر به کسب ثروت نپرداخته بود که زندگیاش رنگ تجمل به خود گیرد.
۴- جدیت و ارادهٔ قوی:
کسی که در زندگی امام قرطبی پژوهش و دقت نماید از تلاش و پشتکار و جدیتی که او خود را بدان ملزم ساخته بود به تعجب خواهد افتاد زیرا وی ـ رحمه الله ـ زندگی خود را وقف علم و مطالعه و تالیف کرده بود بیآنکه خستگی یا سستی از وی دیده شود یا آنکه برای استراحت مدتی دست از فعالیت بکشد. برای همین کسانی که زندگینامهٔ وی را نوشتهاند چنین گفتهاند: «اوقات وی با عبادت یا تالیف آباد بود».
شکی نیست که جدیت امام قرطبی به سبب احساسی بود که وی نسبت به ارزش و عظمت آنچه تدریس و تالیف مینمود، داشت. زیرا وی همیشه و در همه حال با نصوص شرعی سر و کار داشت که به صدق و راستی در گفتار و کردار، و سخن گفتن زیبا با مردم و دوری از بدزبانی و تنفر از تکبر و ریا و دورویی، فرامیخواند و مردم را از خودباختگی در برابر دنیا بر حذر میدارد. اگر خواستگاههای درونی امام قرطبی را مورد بررسی قرار دهیم از اخلاق وی شگفتزده نخواهیم شد؛ وی غم مسلمانان دوران خود را در دل داشت و به سنت پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ بسیار پایبند بود و از آنچه بر سرزمین وی گذشته بود در اندوه بود. امام قرطبی همچنین نسبت به گسترش علم شرعی بسیار حریص بود و از اخلاق بسیاری از مشایخ خود به خصوص محدثان تاثیر گرفته بود، کسانی که به تدریس حدیث و روایت آن همت گزارده و به شدت به آداب اسلامی پایبند بودند، تا در شنوندگان و دانشآموزان خود اثر گزارده و میان سخنان و رفتار آنها تناقضی وجود نداشته باشند و اینگونه الگوی خوبی برای دانشآموزان خود شوند.
۵- امانتداری علمی امام قرطبی:
امام قرطبی ـ رحمه الله ـ به اصول علمی پایبند بود و از روش علمای فاضلی که علم را به پدیدآورندهٔ اصلی آن نسبت میدهند پیروی مینمود. این همان امانت علمی است که دانشمندان جهان هماکنون برای تثبیت و اصولی سازی آن تلاش میکنند. امام قرطبی در آغاز تفسیر خود چنین میگوید: «شرط من در این کتاب، نسبت دادن سخنان به گویندگان آن و احادیث به کتب آن است، زیرا همانطور که گفته میشود: برکت علم به این است که به گویندهٔ آن نسبت داده شود».
۶- تلاش علمی وی:
چنانکه گفتیم بسیاری از مورخان، امام قرطبی را انسانی کوشا معرفی کردهاند که وقت خود را با عبادت یا تصنیف میگذراند که این روش علما و عارفان است و منشأ این ویژگی در شخصیت علمی امام قرطبی، جدیت و نیروی عزم و ارادهٔ وی بود.
وی بسیار مطالعه مینمود و در تحصیل علم جدیت و تلاش به خرج میداد و در فهم مسائل بغرنج تلاش بسیار میکرد. کتاب را بسیار دوست داشت و برای جمعآوری آن بسیار حریص بود تا جایی که مجموعهای بسیار متنوع از کتب نزد وی موجود بود. حتی اگر پژوهندهای بخواهد تنها مراجع وی در تفسیر را جمعآوری کند با مجموعهای بزرگ مواجه خواهد شد و عجیب این است که این مجموعه هم آثار علمای مشرق و هم مغرب را در بر خواهد گرفت. برای مثال نوشتهای از کتاب وی «التذکرة» را میخوانیم که مینویسد: «در حالی که در اندلس بودم بیشتر کتابهای مقرئ فاضل، «ابوعمرو عثمان بن سعید بن عثمان» متوفای سال ۴۴۴ هـ را خواندم».
این، نشاندهندهٔ علاقهٔ شدید وی نسبت به مطالعهٔ کتاب از همان دوران کودکی است، زیرا وی تصریح نموده هنگامی که در اندلس بوده است (یعنی در دوران نوجوانی) بیشتر کتابهای این عالم را خوانده است، چنانکه نسبت به مطالعهٔ کتابهای حافظ مغرب «ابن عبدالبر» و فقیه علامهٔ مالکی «ابن العربی» نیز علاقهٔ بسیار داشت تا جایی که بسیار از کتابهای آنان نقل میکرد، به ویژه «التمهید» اثر ابن عبدالبر و «أحکام القرآن» ابن العربی، که این نشان دهندهٔ میزان تاثیری است که از آنها گرفته است به طوری که در بسیاری از ویژگیهای علمی با آنان مشترک است.
برخی از شیوخ امام قرطبی:
۱- امام محدث، ابومحمد عبدالوهاب بن رَوّاج معروف به «ابن رَواج» که نام وی، ظافر بن علی بن فتوح أزدی اسکندرانی مالکی، متوفای سال ۶۴۸ هجری است.
۲- علامه بهاءالدین، ابوالحسن علی بن عبة الله بن سلامهٔ مصری شافعی، معروف بن «ابن الجُمَیزی» متوفای سال ۶۴۹ هجری. وی از بزرگان حدیث و فقه و قرائات بود.
۳- ابوالعباس ضیاءالدین احمد بن عمر بن ابراهیم مالکی قرطبی صاحب کتاب «المُفهِم فی شرح صحیح مسلم» متوفای سال ۶۵۶ هجری.
۴- ابوعلی صدرالدین بکری، متوفای سال ۶۵۶ هجری که نام وی حسن بن محمد بن عمرو تیمی نیشابوری دمشقی است.
شاگردان قرطبی:
از مشهورترین کسانی که نزد قرطبی دانش آموختند میتوان فرزند وی شهاب الدین احمد، و ابوجعفر احمد بن ابراهیم بن زبیر بن محمد بن ابراهیم بن زبیر بن عاضم ثقفی عاصمی غرناطی، و اسماعیل بن محمد بن عبدالکریم بن عبدالصمد خراستانی، و ابوبکر بن محمد فرزند امام شهید کمال الدین ابوالعباس احمد بن امین الدین ابوالحسن بن محمد بن حسن قسطلانی مصری،و ضیاءالدین احمد بن ابوالسعود بن ابوالمعالی بغدادی معروف به سطریجی را نام برد.
تالیفات امام قرطبی:
مورخان به جز تفسیر بزرگ امام قرطبی «الجامع لأحکام القرآن» تالیفات دیگر را نیز برای امام قرطبی ذکر کردهاند از جمله:
«التذکرة فی أحوال الموتی وأمور الآخرة» که به چاپ رسیده است.
«التِذکار فی أفضل الأذکار» که به چاپ رسیده است.
«الأسنی فی شرح أسماء الله الحُسنی وصفاته العلیا».
«الإعلام بما فی دین النصاری من المفاسد والأوهام وإظهار محاسن دین الإسلام».
«قَمع الحرص بالزهد والقناعة وردّ ذل السؤال بالکسب والصناعة».
قرطبی در تفسیر خود به برخی از تالیفات دیگر خود نیز اشاره کرده است، از جمله: «المقتبس فی شرح موطأ مالک بن أنس» و «اللؤلؤیة فی شرح العشرینات النبویة» و دیگر تالیفات.
روش امام قرطبی در نگارش تفسیر خود:
ایشان تفسیر خود را با مقدمهای در بیان فضائل قرآن و آداب حاملان آن و آنچه شایسته است صاحب قرآن خود را بدان ملزم نماید، آغاز کرده است. سپس به بیان هدف و انگیزهٔ خود از تالیف این تفسیر پرداخته و گفته است: «آن را به هدف یادآوری خودم و برای آن آنکه ذخیرهای برای قبرم و عملی صالح برای بعد از مرگم باشد، نوشتهام».
قرطبی در تفسیر خود به امانتداری علمی پایبند بودی است چنانکه خود میگوید: «شرط من در این کتاب، نسبت دادن سخنان به گویندگان آن و احادیث به مصنفان آن (یعنی کتابهای حدیثی) است. زیرا همانطور که میگویند، از برکت علم آن است که سخن، به گویندهٔ آن نسبت داده شود».
وی در تفسیر قرآن تنها به آنچه از رسول خدا ـ صلی الله علیه وسلم ـ و سلف صالح روایت شده است بسنده نمیکرد بلکه از اداوت علمی که در اختیار داشت برای فهم قرآن بهره میبرد.
هدف وی از تفسیر قرآن کریم، بیان روش قرآن و اسرار آن و منزلت این کتاب در برابر کلام عرب بود. برای همین در تفسیر خود به علم لغات و إعراب و قرائات اهمیت داده است. وی نخست یک آیات یا چند آیه را آورده و سپس در چند باب به تفسیر آن میپردازد، برای مثال در تفسیر سورهٔ فاتحه میگوید: در آن چهار باب است؛ باب اول: در فضیلت و نامهای آن که در آن هفت مساله است، سپس به ذکر آن میپرداخت. باب دوم: در نزول و احکام آن که در آن ده مساله است... باب سوم: دربارهٔ گفتن آمین که در آن هشت مساله است. باب چهارم: در بیان معانی سورهٔ فاتحه و قرائات و إعراب، و فضیلت حمدگزاران، که در آن سی و شش مساله است... و به این ترتیب. گاه نیز برای تفسیر یک سوره تنها مسائل موجود در آن را بیان مینماید بی آنکه آن را به چند باب تقسیم کند.
قرطبی در این مباحث و مسائل از تفسیر مفردات لغوی و آوردن شواهد شعری به بحث اشتقاق کلمات و ریشهیابی آنها و تصریف و اعلال تا تصحیح و اعراب آن و سپس آنچه ائمه سلف دربارهٔ آن گفتهاند میپردازد و گاه نیز معانی مورد انتخاب خود را بیان میکند.
وی با ارجاع دادن احادیث به کتابهای حدیثی از جمله اصحاب کتب ششگانه و دیگران، کاری بس نیک انجام داده است؛ گاه نیز در مورد متن و سند حدیث و قبول و یا رد آن سخن میگوید.
قرطبی همچنین در تفسیر خود به بیان اسباب نزول و قرائات مختلف و لغات و وجوه اعرب میپردازد و سپس به تخریج احادیث و بیان الفاظ غریب و آوردن سخنان فقهاء و جمعآوری سخنان سلف و پیروان آنان از خلف میپردازد. وی بسیار از اشعار عرب و نقل سخنان مفسران پیشین به عنوان شاهد استفاده میکند و بر سخن پیشینیان مانند ابن جریر طبری، ابن عطیة، ابن العربی، کیاهراسی و ابوبکر جَصاص نظر میدهد.
قرطبی از بیان بسیاری از داستانهای مفسران و اخبار مورخان و اسرائیلیات خودداری میکند و گاه به بیان جانبی از آنها میپردازد؛ چنانکه به رد سخنان فلاسفه و معتزله و صوفیان غالی و دیگر فرقهها پرداخته، مذاهب ائمه را یاد کرده و آن را مورد مناقشه قرار میدهد و از دلیل پیروی میکند و نسبت به مذهب خود (یعنی مذهب مالکی) تعصب نمیورزد، تا آنجا که انصاف علمی، وی را بر آن داشت تا به دفاع از دیگر مذاهب و اقوالی بپردازد که ابن العربی مالکی در تفسیر خود آنها را رد کرده بود. قرطبی در پژوهش خود آزاد و در نقد خود پاکدست، و در مناقشه و بحث با مخالفان بسیار جانب ادب و اخلاق را نگاه میداشت با اینکه به اندازهٔ کافی به همهٔ نواحی تفسیر و علوم شریعت آگاهی داشت.
دربارهٔ او گفتهاند:
ابن فرحون دربارهٔ او میگوید: «او از بندگان صالح خداوند و از علمای عارف و اهل ورع و زاهد در دنیا بود و به آنچه به سود او بود از امور آخرت مشغول بود...»
ذهبی میگوید: «او امامی اهل فنون و متبحر در علم است».
ابن عماد حنبلی دربارهٔ قرطبی چنین میگوید: «وی امامی عَلَم، و از غواصین در معانی حدیث بود».
زرکلی میگوید: «از بزرگان مفسران، انسانی صالح و اهل عبادت بود».
آرای علما دربارهٔ تالیفات قرطبی:
ذهبی دربارهٔ تالیفات قرطبی میگوید: «وی دارای تصنیفاتی مفید است که نشان دهندهٔ کثرت اطلاع وی و فضل والای اوست... تفسیر ارزشمند وی در جهان آوازه افکنده است و در معنای خود کامل است. وی دارای کتابی است به نام «الأسنی فی أسماء الحسنی» و «التذکرة» و دیگر کتابهایی که نشان دهندهٔ امامت و هوش و نبوغ و اطلاع بسیار اوست».
ابن فرحون دربارهٔ تفسیر وی «جامع أحکام القرآن والمبین لما تضمن من السنة وآی القرآن» میگوید: «این تفسیر از باارزشترین تفاسیر و سودمندترین آنان است که در آن داستانها و وقایع تاریخی را نیاورده و به جای آن احکام قرآن و استنباط ادلهٔ آن را آورده است و به ذکر قرائات و إعراب و ناسخ و منسوخ پرداخته است».همچنین ابن فرحون میگوید: «کتاب «تذکار فی أفضل الأذکار» را بر اساس روش تبیان نووی نوشته است اما کتاب او کاملتر از کتاب نووی و دارای بهرهٔ علمی بیشتری است».همچنین ابن فرحون دربارهٔ کتاب «قمع الحرص بالزهد والقناعة ورد ذل السؤال بالکتب والشفاعة» میگوید: «تالیفی را در این باب ندیدهام که بهتر از این کتاب باشد».
ابن عماد حنبلی میگوید: «وی زیبا تالیف میکند و خوب نقل میکند».
وفات امام قرطبی:
سرانجام امام قرطبی شب دوشنبه نهم شوال سال ۶۷۱ هجری قمری در «مُنیَة الخصیب» واقع در صعید مصر دیده از جهان فرو بست. قبر وی در منیا واقع در شرق رود نیل قرار دارد.
امروز از امامی بلند مرتبه ، حافظی دانشمند و مفسری پیشوا سخن می گوییم که نامش در آفاق پیچیده و در دوران زندگی و قبل از مرگش نزد مردم مورد قبول و با عزت بوده ، این شخصیت بزرگ کسی نیست جز اسماعیل بن عمرو بن کثیر الدمشقی الشافعی رحمه الله.
این دانشمند رحمه الله از دانش بهره ای عظیم داشت و دارای عقل سرشاری بود و دانشمندان به این حقیقت در باره ی او گواهی داده اند، مثلاً امام ابن حجر رحمه الله او را این چنین توصیف می کند: " کان کثیر الاستحضار، حسن المفاکهة، وطارت تصانیفه فی البلاد فی حیاته، وانتفع بها الناس بعد وفاته "(او علوم زیادی را در حافظه و دهن داشت، بسیار خوش مشرب بود، در زمان حیاتش تألیفات او در بلاد اسلام انتشار یافت و مردم بعد از وفاتش از آنها بهره ی بسیار بردند)، اما امام ذهبی در باره اش می فرماید (" الإمام المفتی، المحدث البارع، فقیه متفنن، محدث متقن، مفسر نقَّال، له تصانیف مفیدة ".):( امام ، مفتی و محدث بر جسته، فقیهی که در فنون بسیاری سرآمد است و مفسری است اهل روایت که تألیفات ارزنده ای دارد).
دیگران در باره ی او هر چه بگویند، شخصیت علمی او برای کسی که تفسیر او(با همین نام تفسیر ابن کثیر یا تفسیر القرآن العظیم) یا تاریخش(تاریخ ابن کثیر) را که از جمله ی بهترین تألیفاتش می باشند بخواند، خواهد دانست که حق مطلب را در آنها به نحو احسن ادا نموده است.
تفسیر ایشان یعنی " تفسیر القرآن العظیم" که موضوع بحث ماست، یکی از مشهورترین کتاب های مدون تفسیر بالمأثور به شمار می آید و بعد از تفسیر طبری قرار دارد.
یکی
از امتیازات این تفسیر بیان ساده و موجز بودن آن است طوری که خواننده
برای فهم معنای مورد نظرآن نیاز به تلاش و سختی زیادی ندارد از طرفی بسیار
طولانی نیست که خسته کننده باشد، و آنقدر هم کوتاه نیست که خواننده آن را
نفهمد بلکه راهی میانه و بینابین را پیموده است.
ابن کثیر تفسیر خود را با مقدمه ی مهمی آغاز نموده است که در آن بسیاری از امور مربوط به قرآن و تفسیر آن را بیان نموده است.
امّا شیوه ی او در تفسیر را می توان در سه مجموعه دسته بندی نمود:
اول: او در تفسیر قرآن بر مأثور تکیه می کرده، در اولین قدم آیه را با آیه دیگری تفسیر می کند و عنایت شدیدی به این کار دارد، و تمام تلاش خود را برای آوردن آیاتی که معنای واحد دارند به کار گرفته است و پس از آن، به سراغ آوردن احادیث مربوط به آیاتی که می خواهد تفسیر کند می رود
و سپس احادیثی را که قابل قبول هستند یا مردود می باشند می آورد سپس از اقوال صحابه و تابعین علمای بعد از ایشان برای گفته ی خود دلیل می آورد و و آنچه را راجح تر تشخیص می دهد بر می گزیند و از هر نقلی که به ثبوت نرسیده یا هر نظری که دلیلی نداشته باشد، صرف نظر می کند.
دوم: شیوه ای که ا و را از بقیه ی مفسران ممتاز می کند این است که در مورد روایات منکری که در تفسیر آیات وارد شده است هشدار می دهد، مثلاً در تفسیر داستانی از سوره ی بقره و بعد از آوردن روایات وارده در باره ی آن می گوید: "...والظاهر أنها مأخوذة من کتب بنی إسرائیل، وهی مما یجوز نقلها، ولکن لا تصدق ولا تکذب، فلهذا لا یعتمد علیها إلا ما وافق الحق عندنا..."( مشخص است که این از کتابهای بنی اسراییل گرفته شده، و نقل آن جایز می باشد، امّا نه می توان آن را تصدیق کرد و نه می توان تکذیب نمود ، و چنین چیزی شایسته ی اعتماد نیست مگر اینکه با حقیقت دین ما مطابق باشد) . او موضع خود در باره ی روایات اسرائیلیات مشخص کرده و می فرماید:
(" وإنما أباح الشارع الروایة عنهم، فی قوله صلى الله علیه وسلم: (... وحدثوا عن بنی إسرائیل ولا حرج ...) فیما قد یُجوِّزه العقل، فأما فیما تحیله العقول، ویحکم فیه بالبطلان، ویغلب على الظنون کذبه فلیس من هذا القبیل")
{ شارع تنها روایت از آنها(بنی اسراییل) را در این حدیث پیامبر صلی الله علیه و سلم : (... وحدثوا عن بنی إسرائیل ولا حرج ...) در حدی که از نظر عقلی مجاز باشد مباح اعلام فرموده است ، امّا مواردی که عقل آن را غیر ممکن می داند و بر باطل بودن آنها حکم می کند و ظن غالب دروغ بودن چنین روایاتی است، دیگر چنین جوازی وجود ندارد}.
و سومین مجموعه از شیوه ی او در تفسیر : از لابلای آشنایی با موضع او در باره ی آیات احکام مشخص می شود که می بینیم سخنان اهل علم را در مسائل احکام نقل کرده و دلایل هر کدام را ذکر می نماید،و سپس اقوالی را که به نظرش دلایل محکم تری دارند، یا سیاق آیات آنها را تأیید می کند ترجیح می دهدکه در تمام این کار بسیار محتاط و معتدل عمل می کند و از زیاده وری و افراط و تفریط به دور مانده است.
به طور کلی تفسیر ابن کثیر یکی از بهترین ومفید ترین تفاسیر بالمأثور (یا روائی) با بهترین شیوه است که مورد پسند بودن آن در میان مردم گذشته و حال نیز همین نکته را به ما می گوید و همین کافی است که امام سیوطی رحمه الله در باره ی این تفسیر فرموده است: (تاکنون تفسیری مانند آن و با این شیوه تألیف نشده است.)" بأنه لم یؤلَّف على نمطه مثله " .
در پایان ... به این مورد نیز اشاره می گردد که این تفسیر بارها چاپ شده و بسیاری از علمای مشهور که همه بر صلاح و علم آنها شهادت داده و دست توانایی در این رشته داشته اند، کار تحقیق و تخریج احادیثش را به انجام رسانده اند و با این کار ، خدمت بسیار بزرگی به این تفسیر نموده اند، تفسیری که مورد رضایت خاص و عام قرار گرفته است.
کتاب ارزشمند اربعین نووی کتابی است مشتمل بر چهل و دو حدیث اثر امام ابی زکریا یحیی بن شرف نووی دمشقی شافعی .هر حدیثی از این احادیث، قاعده بزرگی از قواعد اسلام به شمار می رود، ناگفته نماند که امام نووى رحمه الله بر خود لازم دانسته که بیشتر احادیث این کتاب را از معتبرترین و صحیح ترین آن ها بر گزیند.بنابر این هرکس پیروزی و کامیابی دنیا و آخرت را می خواهد بایستى احادیثی که در برگیرنده امور مهم دین و طاعات است را بداند و به آن عمل کند.
این کتاب ارزشمند که از کتب درسی دانش آموزان علوم شرعی مدارس علوم دینی می باشد به زبان های مختلف در سرتاسر دنیا نیز منتشر شده و حتی در بین غیر مسلمانان از استقبال چشمگیری برخوردار شده است.
هم اکنون می توانید این کتاب ارزشمند را به صورت apk دانلود و بر روی دستگاه آندرویدی خود نصب و از آن به ۲ صورت صوت و متن کتاب استفاده نمائید.
دریافت نرم افزار
حجم: ۱۰.۹مگابایت
امروزه که شاهد پیشرفت دانش عمومی و تکنولوژی در بین مردم نسبت به زمان های گذشته هستیم لذا نیاز به وجود امکانات دینی برای تحقیق و پژوهش نیز بیشتر احساس می شود و در این بین نرم افزارهای کاربردی در دو بخش ۱- قرآن و ۲-سنت در مقایسه با باقی علوم دینی،از اولویت برخوردارند.
دانستن صحت و سقم احادیث بسیار حائز اهمیت است چراکه برای انتشار سخنی از سخنان مبارک پیامبر صلی الله علیه وسلم قبل از هرچیز باید از صحت آن روایت اطمینان داشت و این مساله ممکن نخواهد بود جز به ۲ صورت:۱ - یا باید دروس شرعی و تخصصی مربوطه را فراگرفت و یا ۲ - از نظرات صاحب نظران در خصوص روایت مد نظر استفاده نمود.
در حقیقت نرم افزار کاربردی الموسوعة الحدیثیة،راه استفاده از نظرات علماء متخصص در زمینه علوم حدیث در خصوص روایات را برای عموم مردم هموارتر می کند و می توان با استفاده از این نرم افزار آندرویدی از امکاناتی همچون:جستجو در بین انبوهی از روایات،جستجو بر اساس کلمات کلیدی یک روایت،جستجو بر اساس نام راوی،نام محدث و کتاب حدیث،امکان افزودن روایت دلخواه به علاقه مندی ها،مشاهده تراجم،جستجو در بین احادیث بخاری و مسلم بصورت آفلاین،کپی متن،به اشتراک گذاری متن در توییتر و فیسبوک و ...بهره مند شد.
حکم تعویذ (به اصطلاح معمول،دعاهای نوشته و بسته بندی شده) از زبان مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی،امام جمعه اهل سنت زاهدان:
چه بسا عالمانی که به آنچه گفته اند نمی اندیشند و عمل نمی کنند...
مرد فقیرو پرخوری را به جرمی زندانی
کردند. در زندان هم آرام نگرفت و متنبه نشد و به زور غذای زندانی ها را می
گرفت و می خورد و آنقدر اذیت کرد تا بالاخره زندانی ها به قاضی شکایت بردند
که « نجات مان بده ! این زندانی پرخور ، عاصی مان کرده است و نمی گذارد یک
وعده غذا از گلوی مان پایین برود. »
قاضی موضوع را تحقیق کرد و
فهمید فقیر تن به کار کردن نمی دهد و زندان برایش یک بهشت کوچک است که در
آن هم غذای فراوان هست و هم نیازی به کار کردن ندارد. پس او را از زندان
بیرون انداخت و هرچه فقیر مفت خور اصرار کرد در زندان بماند ، قاضی قبول
نکرد و برای آن که مردم هم به او باج ندهند و مفت خور مجبور شود کار کند،
دستور داد فقیر مفت خور را در شهر بگردانند و جار بزنند که او فقیر است اما
کسی به او نسیه ندهد، وام ندهد، امانت ندهد و خلاصه هیچ کمکی به او نکند.
به
این ترتیب، ماموران قاضی فقیر را روی شتر مردی هیزم شکن نشاندند و به هیزم
فروش گفتند او را کوچه به کوچه بگرداند و جار بزند « ای مردم! این مرد را
بشناسید . فقیر است. به او وام ندهید. نسیه ندهید. داد و ستد نکنید. او دزد
است. پرخور است و کسی و کاری هم ندارد. خوب نگاهش کنید. »
هیزم
فروش هم راه افتاد و از صبح زود تا نیمه شب ، فریاد زد و درباره مفت خور بی
آبرو به مردم اعلام خطر کرد. شب که رسید هیزم فروش به فقیر گفت « همه
امروز را به تو اختصاص دادم . مزد من و کرایه شتر را بده که بروم ! » فقیر
مفت خور با خنده گفت « تو نفهمیدی از صبح تا الان چی جار میزدی ؟ الان همه
شهر می دانند که من پول به کسی نمی دهم و تو که از صبح فریاد می زدی و به همه خبر می دادی به آنچه می گفتی فکر نمی کردی ؟! »
مولوی روم در این حکایت به مخاطبانش گوشزد می کند که چه بسا عالمانی که وعظ می کنند اما خود مانند هیزم فروش ، به آنچه گفته اند نمی اندیشند و عمل نمی کنند.
۱۰ انسان نیک بخت و باعث افتخار جامعه اسلامی که پیامبر صلی الله علیه وسلم در یک حدیث و در همین دنیا مژده بهشتی بودن شان را داده و هرکدام از آنها دارای نقشی اساسی در پیشرفت و نشر دین اسلام در جهان بوده است.
افرادی که بدون شک در مورد تبعیت و پیروی قرار گرفتن از نظر گفتار و کردار، کاملا دارای صلاحیت می باشند و چه امضا و تاییدی بالاتر از آیات قرآن و احادیث پیامبر صلی الله علیه وسلم در شأن آن بزرگواران.
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ : أَبُو بَکْر فِی الْجَنَّةِ وَعُمَرُ فِی الْجَنَّةِ وَعُثْمَانُ فِی الْجَنَّةِ وَعَلِیٌّ فِی الْجَنَّةِ وَطَلْحَةُ فِی الْجَنَّةِ وَالزُّبَیْرُ فِی الْجَنَّةِ وَعَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ عَوْفٍ فِی الْجَنَّةِ وَسَعْدٌ فِی الْجَنَّةِ وَسَعِیدٌ فِی الْجَنَّةِ وَأَبُو عُبَیْدَةَ بْنُ الْجَرَّاحِ فِی الْجَنَّةِ
پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند:ابوبکر در بهشت است و عمر در بهشت است و عثمان در بهشت است و علی در بهشت است و طلحه در بهشت است و زبیر در بهشت است و عبدالرحمن بن عوف در بهشت است و سعد (سعد بن أبی وقاص) در بهشت است و سعید (سعید بن زید) در بهشت است و ابو عبیدة بن الجراح در بهشت است. رواهُ الترمذی ۳۶۸۰
دنیا بدون عشق چیزی جز فضایی سرد و بی رنگ نیست
ما آدمها به خاطر نوع زندگی امروزی،در واقع عشق و محبت رو فراموش کردیم
گاها تماشای ویدیوهای این شکلی حقیقت این ادعا را برامون اثبات می کنه
تماشای صحنه هایی از عشق و محبت موجود در بین حیوانات
خلاصه ماهیت واقعی جواب های یک آتئیست (منکر دین) به یک دین باور:
عطسه کردن از جمله مواردی است که خرافات زیادی در رابطه با آن وجود دارد تا جایی که برخی از افراد به محض عطسه کردن، فال حافظ میگیرند!
بعضیها پس از یک عطسه از لفظ «صبر آمد» به کُردی (سه و ری هاورد) استفاده میکنند و بعضاً کار خود را به تعویق میاندازند، کفشهای خود را لنگه به لنگه میپوشند یا در بعضی جا ها در کفشهای خود نمک میریزند!
حکمت از گفتن الحمد لله بعد از عطسه کردن
•
•
•
•
•
طی عطسه کردن نبض قلب کند می شود. وقتی سینه یتان به خاطر عطسه منقبض می شود، جریان خونتان هم موقتا منقبض می شود
سرعت عطسه 100 مایل بر ساعت است و عطسه می تواند 100.000 میکروب را وارد هوا کند. وقتی می خوابید اعصاب عطسه هم می خوابند بنابراین هرگز در خواب عطسه نمی کنید
اگر هنگام عطسه شد جلوی دهانتان را بگیرید چون ممکن است به دنده های سینه یتان آسیب برسد
و اگر بخواهی مانع عطسه کردن شوی ممکن است جریان خون گردن و یا سرت برگردد یا متوقف شود و در نتیجه منجر به سکته یا حتی مرگ شود
به گفته محققان مرکز عطسه در بصلالنخاع قرار دارد و پس از سکته مغزی ممکن است نیمی از بصلالنخاع برای مدتی از کار بیفتد و به همین علت، عمل عطسه کردن نیز انجام نمیشود.
در این حالت احساس نیاز به عطسه، در فرد به وجود میآید، اما عمل غیر ارادی، عطسه کردن انجام نمیشود و همین امر بیمار را رنج میدهد. معمولاً این بیماران حداکثر یک سال پس از سکته مغزی توانایی عطسه را دوباره به دست میآورند.
با چشم باز عطسه کردن تقریبا محال است، اما اگر کسی با چشم باز عطسه کند ممکن است به این کار به چشمانش نیز آسیب برسد چون عطسه کردن فشار خون پشت چشم را کمی بالا می برد.
زمان عطسه فقط یک ثانیه یا کمتر است، اما با این حال بر عملکرد دستگاه تنفسی، گوارشی،، دفع ادرار و حتی قلب تاثیر می گذارد
و بعد از آن اگر الله بخواهد این دستگاه ها دوباره به کار خود ادامه می دهند و گویی که اصلا چیزی اتفاق نیفتاده است
به
همین دلیل گفتن الحمد لله بعد از عطسه سنت است
« هر گاه یکی از شما عطسه
کرد بگوید الحمد لله ، کسی هم که کنارش بود در جواب او بگوید یَرحَمُکَ الله ،
هر وقت به او گفت یرحمک الله ، او نیز بگوید یَهدیکُمُ اللهُ وَ یُصلِح بالَکُم ».