| وبلاگ نویس

تا بُوَد وِردَت دُعا وُ درسِ قرآن غَم مَخور...

| وبلاگ نویس

تا بُوَد وِردَت دُعا وُ درسِ قرآن غَم مَخور...

| وبلاگ نویس

عرض سلام و ادب
به این وبلاگ خوش آمدید

نکته:مطالبی که فاقد منبع هستند لزوما نوشته های شخصی اینجانب نیستند.
کپی و نشر مطالب،بدون ذکر منبع (یعنی بدون ذکر نام این وبلاگ) کاملا آزاد است.
صمیمانه پذیرای هرگونه پیشنهاد و انتقاد هستم
لذا به این منظور می توانید از بخش نظرات،در انتهای هر پست استفاده نمایید.
إِنْ أُرِیدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِیقِی إِلَّا بِاللَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیْهِ أُنِیب

Instagram:@H.Omarzadeh

بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

قحطی در کُردستان:

چهارشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۸، ۰۷:۰۸ ب.ظ

عبد الحسین خان سپهر در ذکر وقایع سال 1317 قمری درباره قحطی کُردستان (در زمان مظفرالدین شاه قاجار) می نویسد: قحطى در کُردستان به حدى بود که چندین روز مردم نان پیدا نمى کردند و برگ درخت مى خوردند چنان که زنى که به حسن و کثرت مو معروف کردستان بود و چند طفل داشت و از براى آنها نان پیدا ننمود، ناچار گیس خود را مقراض(قیچی) کرد و به خانه اى برده به سه هزار و ده شاهى فروخت و آن همه پول را به بازار برد و نان نیافت.

 (عاقبت) در روز 9 صفر 1317، مردم کُردستان شوریدند و ( به احتشام السلطنة حاکم وقت کُردستان) گفتند پول حاضر است. باید گندم از هرجا ممکن است حاضر کنى والا تو را پاره پاره خواهیم کرد. احتشام السلطنه قبول کرد که گندم حاضر نماید.


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مرآت الوقایع مظفرى، عبد الحسین خان سپهر، تصحیح عبدالحسین نوایى، تهران: میراث مکتوب، چاپ اول 1386، ج 1، ص 402- 403.

  • حسین عمرزاده

تاریخ

کوردستان

نظرات  (۱)

مطالبتون خیلی جالبه

لطفا به ما هم سر بزنید اگه مایلید تبادل لینک کنیم خبرم کنید خوشحال میشم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی