| وبلاگ نویس

تا بُوَد وِردَت دُعا وُ درسِ قرآن غَم مَخور...

| وبلاگ نویس

تا بُوَد وِردَت دُعا وُ درسِ قرآن غَم مَخور...

| وبلاگ نویس

عرض سلام و ادب
به این وبلاگ خوش آمدید

نکته:مطالبی که فاقد منبع هستند لزوما نوشته های شخصی اینجانب نیستند.
کپی و نشر مطالب،بدون ذکر منبع (یعنی بدون ذکر نام این وبلاگ) کاملا آزاد است.
صمیمانه پذیرای هرگونه پیشنهاد و انتقاد هستم
لذا به این منظور می توانید از بخش نظرات،در انتهای هر پست استفاده نمایید.
إِنْ أُرِیدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِیقِی إِلَّا بِاللَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیْهِ أُنِیب

Instagram:@H.Omarzadeh

بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

یک جامعه زمانی رشد می کند که بزرگترهایش درختانی بکارند...


در صورتی که کاملا می دانند هرگز زیر سایه آن ها نخواهند نشست ...

  • حسین عمرزاده

یک عمر صبح زود بیدار شدیم و لباس فرم پوشیدیم. صبحانه خورده و نخورده، خواب و بیدار، خوشحال و ناراحت، با ذوق یا به زور، راه افتادیم به سمت مدرسه...

قرار بود با سواد شویم...

روی نیمکت نشستیم، صدای حرکت گچ روی تخته ی سبز رنگی که می گفتند سیاه است را شنیدیم، با زنگ تفریح نفس راحت کشیدیم و زنگ آخر که می خورد مثل پرنده که در قفسش باز می شود از خوشحالی پرواز کردیم...

قرار بود با سواد شویم...

بند دوم انگشت اشاره مان را زیر فشار قلم له کردیم و مشق نوشتیم،‌ به ما دیکته گفتند تا درست بنویسیم... 

گفتند از روی غلط هایت بنویس تا یاد بگیری، ما نوشتیم و یاد گرفتیم...

قرار بود با سواد شویم...

از شعر، از گذشته های دور، از مناطق حاصل خیز، از جامعه، از فیثاغورث، از قانون جاذبه، از جدول مندلیف گفتند ، تا ما همه چیز را یاد بگیریم...

استرس و نگرانی... شب بیداری و تارک دنیا شدن. کنکور شوخی نداشت، باید دانشجو می شدیم.

قرار بود با سواد شویم...

دانشگاه، جزوه، کتاب، امتحان و نمره... تمام شد. تبریک حالا ما دیگر با سواد شدیم

فقط می خواهم چند سوال بپرسم...

ما چقدر سواد رفتار اجتماعی داریم؟

ما چقدر سواد فرهنگی داریم؟ 

ما چقدر سواد رابطه داریم؟

ما چقدر سواد دوست داشتن داریم؟

ما چقدر سواد انسانیت داریم؟ 

ما چقدر سواد زندگی داریم؟

قرار بود با سواد شویم ...

  • حسین عمرزاده

زنبوری موری را دید که به هزار حیله دانه به خانه میکشید و در آن رنج بسیار می دید و حرصی تمام میزد. 

او را گفت:

ای مور این چه رنج است که بر خود نهاده ای و این چه بار است که اختیار کرده ای؟! بیا تا مطعم و مشرب (آب و غذا) من ببین، که هر طعام که لذیذتر است، تا من از آن نخورم، به پادشاهان نرسد، آنجا که خواهم نشینم و آنجا که خواهم خورم... این بگفت و به سوی دکان قصابی پر زد و بر روی پاره ای گوشت نشست...

قصاب کارد در دست داشت و فی الحال بزد و زنبور را به دو پاره کرد و بر زمین افتاد...

مور بیامد و پای او بگرفت و بکشید.

زنبور گفت: مرا به کجا میبری؟

مور گفت: هر که به حرص به جائی نشیند که خود خواهد، به جاییش کشند که نخواهد...

  • حسین عمرزاده

امام حسن بن علی بن ابی طالب

امام ذهبی در سیر أعلام النبلاء (۳/۲۴۵-۲۴۶) دربارهٔ وی گفته است: «پیشوا و سرور، گل خوشبوی رسول الله صلی الله علیه وسلم و نوهٔ او، سرور جوانان بهشتی، ابو محمد قریشی هاشمی مدنی، شهید».

همچنین (۳/۲۵۳) می‌گوید: «او پیشوا، سروری، خوش سیما، زیبا، خردمند، باوقار، بخشنده، ستوده شده، نیکوکار،‌دیندار، پرهیزکار، باشکوه و بزرگوار بود».

ابن کثیر در «البدایة والنهایة» (۱۱/۱۹۲-۱۹۳) دربارهٔ او می‌گوید: «ابوبکر صدیق او را گرامی و بزرگ داشته و احترامش نموده و به او «پدر و مادرم فدایت باد» می‌گفت، و عمر بن خطاب نیز اینچنین بود» تا آنجا که می‌گوید: ‌«عثمان بن عفان نیز حسن و حسین را گرامی داشته و دوستشان داشت، و حسن بن علی در حادثه محاصره شدن خانهٔ عثمان نزد او و همراهش بوده شمشیرش را از نیام برکشیده و از عثمان دفاع می‌کرد، عثمان نگران او شده پس وی را سوگند داد که به خانه‌اش باز گردد، به خاطر اینکه خیال علی راحت شده و به سبب اینکه نگرانش بود؛ الله از آنها خوشنود باد».

امام حسین رَضِیَ اللهُ عَنه

ابن عبدالبر/ در «الاستیعاب» (۱/۳۷۷ حاشیة الإصابة) می‌گوید: «حسین شخصی بافضیلت و دیندار بود که بسیار روزه گرفته، نماز می‌خواند و به حج می‌رفت».

امام ذهبی/ در سیر أعلام النبلاء (۳/۲۸۰) دربارهٔ وی گفته است: «پیشوایی که در شرافت کامل بود، نوهٔ رسول الله صلی الله علیه وسلم و گل خوشبوی او در نیا و محبوبش بود، ابو عبدالله حسین پسر امیر مؤمنان ابوالحسن علی بن ابی طالب بن عبدالمطلب بن هاشم ابن عبد مناف بن قصی قریشی هاشمی».

ابن کثیر/ در «البدایة والنهایة»(۱۱/۴۷۶) می‌گوید: «مراد این است که حسین هم عصر پیامبرصلی الله علیه وسلم بوده و تا زمان وفاتش، با او همنشین بوده و پیامبرصلی الله علیه وسلم در حالی وفات یافت که از او خوشنود بود و او در آن هنگام کم سن و سال بود، سپس ابوبکر صدیق او را مورد احترام و بزرگداشت قرار می‌داد و عمر و عثمان نیز اینچنین بودند. حسین رضی الله عنه همنشین پدرش بود و از او روایت کرده است و در تمامی نبردها با وی بود، در جمل و صفین؛ و شخصی بزرگوار و با وقار بود».

  • حسین عمرزاده

از امام شافعی پرسیدند: «عوامل پسرفت انسان کدام است؟»


جواب داد:


۱- زیاد حرف زدن. [وراجی کردن، دخالت کردن در همه امور، پیوسته إظهار نظر کردن.]


۲- فاش کردن راز مردم. [رازدار نبودن.] 


۳- ساده لوح بودن. [سریع اعتماد کردن به همگان.]


الانتقاء: ص۱۵۹

  • حسین عمرزاده

جوانی به مرد صالحی گفت اگر بر پیشانی دجال " کافر " نوشته شده باشد به نظرم کسی از او پیروی نخواهد کرد.


مرد گفت:

بر روی ( پاکت ) سیگار هم " سرطانزا " نوشته شده است اما با این وجود خیلی از مردم معتاد آن هستند.


بینش اعتبار دارد نه بینایی

( و کسیکه الله برای او نوری قرار  ندهد ، برای او نوری نیست ). النور/ ۴۰

  • حسین عمرزاده

ویل دورانت معتقد است نقش پوشش و حجاب زنان در ایران باستان چنان برجسته است که می‌ توان ایران را منشاء اصلی پراکندن حجاب در جهان دانست.

منبع:ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج۲، ص۷۸ و برتراند راسل، زناشوئی و اخلاق، ص۱۳۵.

ویل دورانت درباره حجاب زنان ایران می نویسد:

«در نقشهایی که از ایران باستان برجای مانده هیچ صورت زن دیده نمی شود.»

منبع:تاریخ تمدن، ویل دورانت ج1، ص 434.

فردوسی درباره پوشش صورت بانوان ایرانی اینگونه می سراید:

منیژه منم دخت افراسیاب  برهنه ندیده تنم آفتاب

منبع:شاهنامه/داستان بیژن و منیژه

حکیم فرزانه توس حتی دختران تورانیان ـ دشمنان ایران ـ را نیز «پوشیده روی» می خواند:

همه دخت توران پوشیده روی  همه سرو بالا همه مشک بوی

منبع:شاهنامه/داستان بیژن و منیژه

بر پایهٔ آنچه موبد «رستم شهرزادی» گفته‌ است، پوشش زن (در آیین زرتشتی) باید به گونه‌ ای باشد که حتی یک تار موی او نیز آشکار نگردد. در خرده اوستا، چنین آمده‌ است:

«همگان نامی ز تو بر گوییم و همگان سر خود را می‌پوشیم و آن گاه به درگاه دادار اهورمزدا نماز می‌کنیم»

منبع:خرده اوستا، فصل آفرینگان دهمان.

  • حسین عمرزاده

در بند دهم از هات سی و چهارم، که پیروان راستی باید ناراستان را به راه درست وادار کنند. تا پس از ره یافتن متوجه حقیقت شوند. عین عبارت :


« فرد دانا و خردمند با آگهی از دانش خدایی چون هسته ی مرکزی حقیقت و راستی باید تبه کاران و نادانان را به پیروی از نیک اندیشی و نیک گفتاری و نیک کرداری وادارند و بی گمان آنان پس از شناخت راه راست و درست همه به سوی خدا روی خواهند آورد.»


 گاتها ، ترجمه موبد شهزادی ، هات 34 بند 10

  • حسین عمرزاده

مغولان در پیشروی های خود در مناطق کردنشین (در ترکیه امروزی)به دره ‏اى سرازیر شدند که نزدیک طنزه بود و آن جا را وادى القریشیه مى‏ خواندند که در آن قومی از کُردهای مسمی به قریشی ساکن بودند قریشیه آب‏ هاى روان و باغهاى بسیار داشت و راهى که‏ بدان جا می رسید باریک و سخت بود مردم قریشیه با مغولان جنگیدند و آنان را از پیشروى باز داشتند و از زادگاه خویش دفاع کردند. از هر دو سو مردان بسیارى کشته شدند و در نتیجه پایدارى و ایستادگى مردم قریشیه، مغولان بى‏ اینکه از تاخت و تاز خود نتیجه ‏اى بگیرند بازگشتند.


----------------------------------------------------------------------------------

مفرج الکروب فی أخبار بنی أیوب، ج4، ص 325- 326. و نهایة الأرب فی فنون الأدب، ج27،ص343. و  تاریخ کامل بزرگ اسلام و ایران، ج33، 151- 152.

  • حسین عمرزاده

"زمانی که گرگ ها مظلوم نمایی می‌کنند و گیاه خوار می‌شوند"


گیاه‌خوارانِ کباب‌دوست چه می‌گویند؟


از آن‌جا که شماری در فضای مجازی به ذبح حیوانات در عید قربان توسط مسلمانان ایراد می‌گیرند و مسلمانان را به کشتار جمعیِ حیواناتِ مظلوم متهم می‌کنند و این کار را وحشیگری و خونریزی قبایل عقب افتاده میدانند.

درحالی که گوشت آن حیوانات به طور عمده میان فقرا و گرسنگانی تقسیم می‌شود که در طول سال لب به نان و آبِ درست و سرشار از پروتئین نزده‌اند. خانواده هایی که در سال فقط یکبار گوشت میخورند و آن هم در روزهای قربان است.


حال آن که این منتقدان عید قربان نظر به کارهای خود نمی‌کنند، این که روزانه یکجا با مهمان و خانواده‌های خود، سه وعده غذاهای چرب و لذیذ را که توسط روغن‌های حیوانی و نباتی از گوشت‌های سرخ و بریان‌شده‌‌ی پرندگان و حیوانات بحری و بری آماده گردیده، با چشمِ پنهان و دهانِ به پهنای فلک باز، حیف و میل کنند، ناجوان‌مردانه نمی‌نگرند.


بر آن شدیم در این رابطه تحقیق نموده و آمار کشتار حیوانات را در سطح جهان و کشورهای نامسلمان را به این معترضین نشان دهیم تا باشد دیگر گستاخانه و بی‌شرمانه این انتقاد بی‌جا و نامنصفانه را مطرح ننمایند.


سالانه بیشتر از ۱۵۰ میلیارد حیوان توسط شرکت‌های صنعتیِ گوشت، لبنیات، تخم مرغ و ماهی کشته می‌شوند.

More than 150 Billion

is the number of animals killed in the world per year

by the meat, dairy, egg and fish industries

🌐 http://www.occupyforanimals.net/animal-kill-counter.html


▪️در سال ۲۰۰۱ در سراسر جهان ۴۵ میلیارد حیوان برای مصرف انسان‌ها کشته شدند اما در این اواخر آمارها به ۵۶ میلیارد رسیده است.

(اگر ۵۶ میلیارد حیوان را تقسیم بر  ۸ میلیارد انسان کنیم، به هر شخص ۷ حیوان در سال می‌رسد) 


▪️هر سال تقریبا ۹۰۰ میلیون حیوان که ۱۰ درصد حیوانات جهان را تشکیل می‌دهد در ایالات متحده آمریکا و همچنین بیشتر از ۹۰۰ میلیون حیوان دیگر در انگلستان جهت تهیه غذا کشته می‌شوند.

تقریبا آمار هر یک از دو کشور ذکر شده برابر است با کشتن ۲.۵ میلیون حیوان در روز، ۱۰۰.۰۰۰ در ساعت و ۱.۷۰۰ در دقیقه و ۳۰ حیوان در ثانیه. نکته جالب اینجاست که این ارقام سرسام‌آور شامل جانوران آبزی که رقمِ درشت دیگر را تشکیل می‌دهند و وزنشان به تُن‌ها میرسد نمی‌شود.

In 2001, 45 billion animals were slaughtered worldwide for human consumption.

Latest figures indicate it has risen up to 56 billion.

Each year, approximately 900 million (about 10%) of animals in the U.S and in the UK alone, more than 900 million animals are slaughtered for food.

That's about 2.5 million animals killed every day; 100,000 an hour; 1700 per minute and 30 every second.

This figure doesn't include fish, who are killed in such vast numbers that they are counted in tonnes.

Sources: Food and Agriculture Organization of the United Nations; U.S. Department of Agriculture (USDA), National Agricultural Statistics Service; Animal Aid

🌐 http://evolvecampaigns.org.uk/evolve/animals.aspx


▪️سالانه ۴۵۰ الی ۱.۰۰۰ میلیارد ماهی جهت تهیه آردماهی ( ماهی‌ خشک‌ و خُرد‌ شده‌ ‌برای مصرف‌ کود و غذای‌ حیوانات‌) و روغن ماهی شکار می‌شود.

It is estimated that, each year 450 – 1,000 billion fishes are caught to make fishmeal and fish oil.

fishcount.org.uk › fish-count-estimates


آمار حیوانات خشکی‌زی که جهت تهیه غذا در سرتاسر جهان کشته می‌شوند به صورت زیر است:

● ۶۲ میلیارد در سال

● ۱۷۰ میلیون در روز

●  ۷ میلیون در ساعت

● ۲.۰۰۰ در هر ثانیه

The number of land animals slaughtered worldwide for food:

62 billion animals killed every year

170 million animals killed every day

7 million animals killed every hour

2,000 animals killed every second!

🌐 http://elated.co.za/every-second-counts/


عده‌ای نیز با فاز روشنفکری و دیدی منتقدانه میگویند باید فقط از غذاهای گیاهی استفاده نماییم و خون هیچ حیوانی نباید ریخته شود.

بیایید تا ببینیم این جماعت منتقدِ عاجزنُما و بی‌ضررنُما، خود چه می‌خورند؟! چه می‌پوشند؟!

بالآخره در این کره‌ی خاکی از چه چیزهایی استفاده می کنند.


▪این گروه منتقد می گویند باید تنها از گیاهان و میوه‌ها استفاده نمود و نباید خونِ زنده‌جانی را ریخت.


▪حال آنکه این دوستان گیاەخوار نیز به حیوانات ظلم می‌کنند چون آنها غذای این حیوانات مظلوم را که گیاهان است، میخورند و به این مسئله توجه ندارند که یکی از مشکلات اصلی در عصر حاضر کم شدن چراگاەهای حیوانات گیاەخوار است!!

▪این عالی جنابان جزو اشخاصی هستند که خویشتن را نخبگان و پرچم‌داران علم و دانش معرفی می نمایند، بی‌خبر از این که در تقسیم‌بندی موجوداتِ زنده، گیاهان نیز مانند حیوانات جزو جانداران محسوب می شوند.

بنابراین استفاده از گیاهان در حقیقت ظلم و ستم در حق این موجودات زنده با روح ثابت اند.


▪پس این اشخاص روشنفکر و خیرخواهِ موجوداتِ زنده، لطف نموده دیگر از غذاهایی که از گیاهان حاصل می‌شوند مانند نان (گندم)، روغن نباتی، برنج، میوه‌ها و سبزی‌ها استفاده ننمایند تا باشد طبق ادعای خود پایبند به تمام اخلاقیات انسانیت باشند و وحشیگری کهنەپرستان و عقب‌مانده‌ها را تکرار ننمایند و به دنیای جانداران احترام بگذارند!


▪لباس این مدعیان نیز بیشتر محصول حیوانات (مانند پشم، مو و پوست) و گیاهان (مانند پنبه و کتان) است. 

این جماعت روشنفکرنما کفش، کیف و کمربند چرمی را نیز به وفور استعمال می‌کنند و با آنها ژست های آنچنانی می‌گیرند موادی که از همین حیوانات کشته شده بدست می آید، همان حیواناتی که کشتن‌شان را وحشیگری میخوانند.


▪این گروه شیر حیوانات که در حقیقت غذای نوزاد حیوان بی‌چاره‌ است را به شکل شیر، ماست، پنیر، کره،دوغ و... می‌خورند!!


▪این گروه روشنفکر تختِ‌خواب، صندلی و میز اتاقشان نیز از چوب درختان زنده است و یادی هم از آن درختان سرسبز نمی‌کنند و در این موارد فراموش می‌کنند که باید روشنفکر باشند چون قلم هایشان را فقط برای اسلام و مسلمان (آن هم در زمان عید قربان) تیز می‌کنند. 


▪جالب آنجاست که بیشترشان گوشت حیوانات آبی و خشکی را نیز حتی در روزهای عید صرف ‌می نمایند ولی با تمام بی‌شرمی ناجوان‌مردانه از عید قربان ایراد می گیرند.


خلاصه کلام و چکیده مطلب آن است که این‌ افراد در یک چشم میکروسکوپ و در چشمِ دیگرشان تلسکوپِ انتقاد و انکار را گذاشته که به صورت دقیق و ذره‌بینی به دیگران می نگرند و اصلا به خود و به کارکرد‌ها و اعمال خویش نظر نمیکنند

و منطقشان این است که هرآنچه خود انجام‌دهند، درست و بجا باشد و هرآنچه اسلام بگوید حتما باید نادرست و نابجا!


منبع:منقول

  • حسین عمرزاده


دریافت
حجم: 67.7 کیلوبایت

  • حسین عمرزاده

چنگیز خان مغول در پیشروی به سوی ایران به شهر بامیان رسید اما ساکنان آن مقاومت کرده و با تیر و منجنیق با مغولان جنگیدند، در این جنگ خونین به ناگاه تیری بر پسر جغتای که محبوب ترین نواده چنگیز بود اصابت کرد و او را هلاک نمود چنگیز خان چون شهر را بگشود دستور داد


«هر جانور که باشد از اصناف بنى آدم تا انواع بهائم تمامت را بکشند و ازیشان کس را اسیر نگیرند و تا بچّه در شکم مادر نگذارند و بعد ازین هیچ آفریده در آنجا ساکن نگردد و عمارت نکنند.» و آن را «ماوو بالیغ نام نهاد؛ فارسى آن دیه بَد باشد و تا این غایت هیچ آفریده در آنجا ساکن نشده است.»


-------------------------------------------------------------------------------


جوینى، ص: 211 - 212. و تاریخ مختصرالدول، ص 327، و نیز نگاه کنید به تاریخنامه هرات، سیف بن محمد بن یعقوب الهروى، تهران: انتشارات اساطیر، چاپ اول، 1383 ش، ص 87 - 88.

  • حسین عمرزاده

غلامی کنار پادشاهی نشسته بود. پادشاه خوابش می آمد، اما هر گاه چشمان خود را می بست تا بخوابد، مگسی بر گونه او می نشست و پادشاه محکم به صورت خود می زد تا مگس را دور کند.

مدتی گذشت، پادشاه از غلامش پرسید:


«اگر گفتی چرا خداوند مگس را آفریده است؟» 

غلام گفت:

«خداوند مگس را آفریده تا قدرتمندان بدانند بعضی وقت ها زورشان حتی به یک مگس هم نمی رسد.»

  • حسین عمرزاده

ته صف بودم. به من آب نرسید. بغل دستیم لیوان آب را  داد دستم. گفت من زیاد تشنه ام نیست. نصفش را تو بخور. فرداش شوخی شوخی به بچّه ها گفتم از فلانی یاد بگیرید. دیروز نصف آب لیوانش را به من داد. یکی گفت لیوان ها همه اش نصفه بود.

  • حسین عمرزاده

بعد از نابودی و تسخیر ممالک ایوبیان (از نوادگان صلاح الدین ایوبی) توسط هلاکو خان مغول، آخرین امیر آنان به نام ملک ناصر کُرد گریخت و سردار مغول یعنی کتبوغا در جستجوی اخبار ملک ناصر بود تا اینکه به مکان وی پی برد.

کتبوغا گروهى از سپاه را از پى او فرستاد  اینان او را گرفتند و نزد هولاکو آوردند. چون ملک ناصر حاضر آمد، ایلخان از دیدنش شادمان شد و به او وعده هاى جمیل داد و گفت که او را به کشورش باز مى گرداند. در این ایام هولاکو در جبال طاق بود.

اما در همین احوال خبر رسید که قوتوز ترکمانى، که والى مصر بود، در نبردی سهمگین سپاه مغول را درهم شکسته و کتبوغا را کشته و فرزندانش را نیز به اسارت گرفته است. این واقعه در بیست و هفتم ماه رمضان سال 658 بود. چون هولاکو این خبر بشنید به خشم آمد و ملک ناصر کُرد و برادرش ملک ظاهر و همه کسانى را که با او بودند به قتل رسانید.


----------------

تاریخ مختصرالدول، ابن العبرى، ترجمه عبد المحمد آیتى، تهران: انتشارات علمى و فرهنگى، چاپ اول، 1377 ش، ص 383 و نیز نگاه کنید به سیر أعلام النبلاء، شمس الدین الذهبی، القاهرة: دار الحدیث، الطبعة: 1427 هـ-2006 م، ج 16،ص 396 - 398.

  • حسین عمرزاده

در عهد قدیم، سفرملوک ثانی به مهاجرت اجباری و اسارت یهودیان ازمناطق خود به سوی بابل، آشور و سرزمین های ماد اشاره شده است. از جمله اینکه پادشاه آشور تغلث فلاسر یهودی ها را به اسارت روانه آشور کرده است.(1)

پادشاه دیگر آشور به نام شلمانصر، یهودی ها را به اسارت گرفته وبه شهرهای جلخ، خابور و نهر جوزان در شهرهای ماد فرستاد (2) و پادشاه بابل یعنی نبوخذ ناصر اورشلیم رادر حصار گرفت، سپس اهالی آن را به اسارت به سوی بابل فرستاد. (3)

بنابراین سرازیر شدن یهودیان در مناطق کردنشین ازجمله آشور که مورخان اسلامی سرزمین آشور را اقور یا اثور نامیده اند و اثور همان سرزمین جزیره می باشد که ابن فضل الله العمری (4) بدان اشاره کرده است نشان از وجود یهودیان در مناطق کردنشین جزیره دارد. و نیز یهودیانی که به خابور و شهرهای ماد و بابل سرازیر گشته اند به همان طور بوده است تا شهرهای دیگر کردنشین نیز یهودی نشین شوند. 

و بنیامین تطیلی نیز آمار مبالغه آمیزی از یهودیان به دست می دهد او آمار یهودیان شهر عمادیه را بیست و پنج هزار نفر، (5) نصیبین دو هزار نفر، (6) جزیره ابن عمر چهار هزار نفر (7) و موصل را هفتصد یهودی (8) می داند. بلاذری (9) نیز به محله یهودیان در موصل اشاره می کند. 

بنابراین وجود یهودیان در مناطق کردنشین نشان از همان مهاجرت اجباریی بوده است که پادشاهان بابل و آشور به آن دست زده اند. همان یهودیانی که به مناطق کردنشین وارد گشتند به تبلیغ دین خود در میان کردها نپرداختند چرا که آیین یهود را مختص بنی اسرائیل می دانستند اما به مرور زمان آداب، رسوم و فرهنگ کردها را به خود گرفتند اما باید گفت با اینکه بیش از 2000 هزار سال در میان کُردها زیستند اما باز خود را یهودی می دانستند و بر آیین و مسلک خود باقی ماندند تا جایی که با تشکیل دولت اسرائیل آنان مناطق کُردنشین را ترک کرده به سوی عبرانی های دیگر رفتند. 

اگر چه هنوز در مناطق کُردنشین می توان یهودی کُرد شده را دید اما تعداد آنها بسیار کم شده است. در صورتی که پدران ما به وجود یهودیان مخصوصاً در شهر روانسر و کامیاران اشاره دارند اما اکنون تعداد آنها بسیار کم شده است چرا که به اسرائیل باز گشتند.


-------------------------------------------------------

(1) - تورات، سفر ملوک ثانی، اصحاح15: 29.

(2) - همان، اصحاح17: 3 - 6.

(3) - همان، اصحاح24: 10 - 16.

(4) - العمری، ج5، ص168.

(5) - تطیلی، ص325.

(6) - همان، ص285.

(7) - همان، ص287.

(8) - همان، ص287.

(9) - بلاذری، فتوح البلدان، ص323.

  • حسین عمرزاده

عَفیف طَبَّارَه به نقل از دکتر گوستاولویون در کتاب تمدن غرب می نویسد:

وقتی در مورد فتوحات عرب و عوامل پیروزی های ایشان به بحث و بررسی می پردازیم، خواننده به خوبی متوجه می شود، که عامل انتشار و گسترش قرآن قدرت و زور نبوده است. به حقیقت عرب ها ملت های مغلوب را در رعایت اصول و شعایر دینشان آزاد می گذاشتند. اگر بعضی اوقات برخی از قبایل و شعوب نصرانی به تمامی به اسلام روی می آوردند و اسلام را به جای مسیحیت انتخاب می نمودند، و زبان و لغت عربی را به عنوان زبان رسمی خود بر می گزیدند، همه به خاطر این بود که عرب های فاتح و پیروز، به عدالت و مساوات متصف بودند، که مردم نظیر آنها را ندیده بودند، به خاطر این بود که اصول و مبادی اسلام به اندازه ای سهل و ساده و قابل فهم بود،که هیچ دین دیگری دارای چنین امتیازی نبود.

منبع:عفیف عبدالفتاح طباره، روح الدین اسلامی، چاپ اول، ترجمه ابوبکر حسن زاده (سقز: انتشارات محمدی، 1375ش) ص710 - 711.

  • حسین عمرزاده



دریافت نسخه فارسی
حجم: 26.8 کیلوبایت

دریافت نسخه انگلیسی
حجم: 33.2 کیلوبایت

  • حسین عمرزاده

پرسش ۲۵:

مردی که از دین زرتشتی به اسلام تغییر مذهب دهد آیا ما یملکی (اموالی) که در دورانی که دین زرتشتی داشت و به او متعلق بود اکنون هم که مسلمان شده به او تعلق می گیرد یا خیر؟ اگر کسی آن اموال را غصب کند آیا قانونی خواهد بود؟ اگر نه، آن اموال به کدام مرجع باید ارجاع شود.

پاسخ ۲۵:

اگر در پرسش مطروحه نکته تلویحی دیگری نهفته نیست که مستلزم پاسخ دیگری باشد، کسى که دینش را تغییر داده و از زرتشتى به اسلام گراییده، در دم مرتکب گناه تناپوهل شده است. 
اگر در دوران یک سال به دین اصلى اش "زرتشتى" برنگردد، به مجرد خاتمه سال سزایش مرگ خواهد بود.
هر مال و ثروت و در آمدى که در زمان زرتشتى بودنش داشته تابع "قانون انسان هاى بدوى" مى گردد.
قانون انسان هاى بدوى این است که:
هر زرتشتى که به آن اموال قبل از همه دست یافت، صاحب آن خواهد شد.
اگر براى شخص غاصب این امکان باشد که آن را در تصاحب خود نگاه دارد و به آن مسلمان شده پس ندهد، غاصب، محقّ است که آن را براى خود نگاه دارد.
اگر غاصب قادر نباشد که آن را براى خود نگاه دارد باید آن را به کسى که در زمان زرتشتى بودنش صاحب آن بوده، پس بدهد.

روایت اِمید اَشَوَهیشتان، ترجمه: نزهت صفای اصفهانی، تهران، نشر مرکز، چاپ اول، ۱۳۷۶، ص ۱۶۸ ـ ۱۶۹.

تصاویر از منبع:

دریافت تصویر اول

دریافت تصویر دوم

دریافت تصویر سوم

  • حسین عمرزاده

کتزیاس(طبیب یونانى اردشیر دوّم) می گوید: ترتیب خفه کردن در خاکستر چنین بود، که اطاق یا برجى را پر از خاکستر می کردند و بعد محکوم باعدام را در آن می انداختند و او خردخرد در خاکستر فرو میرفت، تا اینکه خفه می شد. سغدیان توسط برادرش (داریوش دوم) اینگونه کشته شد.(1)

در وقایع بعدیِ زمان داریوش دوم، همسرش پروشات (که خاله یا خواهرش) بود وی را به قتل برادر دیگرش آرسی تس و فرمانده یاغیش که هر دو به شرط امان تسلیم شده بودند به وعده خود وفا نکرده یک شب هر دو را از خواب بیدار کردند و با مجازات خاکستر مرگ اعدامشان کردند. (2)

والی لیدیه (پى سوت نس) که یاغی شده و بعد از مدتی به شرط امان تسلیم شده بود توسط داریوش دوم به مجازات خاکستر مرگ کشته شد. (3)


-----------------------------------------


(1) تاریخ ایران باستان، حسن پیرنیا، تهران، چاپ اول، ش 1375، ج 2، ص 955.

(2) همان، ص 957- 959.

(3) همان، ص 559.

  • حسین عمرزاده