| وبلاگ نویس

تا بُوَد وِردَت دُعا وُ درسِ قرآن غَم مَخور...

| وبلاگ نویس

تا بُوَد وِردَت دُعا وُ درسِ قرآن غَم مَخور...

| وبلاگ نویس

عرض سلام و ادب
به این وبلاگ خوش آمدید

نکته:مطالبی که فاقد منبع هستند لزوما نوشته های شخصی اینجانب نیستند.
کپی و نشر مطالب،بدون ذکر منبع (یعنی بدون ذکر نام این وبلاگ) کاملا آزاد است.
صمیمانه پذیرای هرگونه پیشنهاد و انتقاد هستم
لذا به این منظور می توانید از بخش نظرات،در انتهای هر پست استفاده نمایید.
إِنْ أُرِیدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِیقِی إِلَّا بِاللَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیْهِ أُنِیب

Instagram:@H.Omarzadeh

بایگانی
نویسندگان

دکتر خوب:

دوشنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۷، ۰۱:۲۵ ب.ظ

دکتری بود که پولی بہ عنوان حق ویزیت از مردم نمی گرفت و هرڪس هر چہ می خواست، در صندوقی ڪہ ڪنار میز دکتر بود می انداخت. اڪثر مواقع بسیاری از بیمارانی ڪہ بہ مطب او مراجعہ می ڪردند، بہ جای پنج ریالی، سرِ فلزی نوشابہ داخل صندوق می انداختند تا صدایی شبیہ بہ انداختن سڪہ شنیدہ شود...!

دختر دڪتر نقل می ڪند"روزی متوجہ شدم پدرم مشغول شستن و ضدعفونی ڪردن انبوہ سرنوشابہ های فلزی است! با تعجب گفتم: پدر! بازی‌تان گرفتہ است؟ چرا سرنوشابہ ها را می شویید؟!پدر جوابی داد ڪہ اشڪم را درآورد... 

ایشان گفت: دخترم، مردمی ڪہ مراجعہ می ڪنند باید از سرنوشابہ های تمیز استفادہ ڪنند تا آلودگی را از جاهای دیگر بہ مطب نیاورند. این سرنوشابہ های تمیز را آخر شب در اطراف مطبم می ریزم تا مردمی ڪہ مراجعہ می ڪنند از این ها ڪہ تمیز است استفادہ ڪنند. آخر بعضی ها خجالت می ڪشند ڪہ چیزی داخل صندوق مطب نیاندازند.

  • حسین عمرزاده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی