| وبلاگ نویس

تا بُوَد وِردَت دُعا وُ درسِ قرآن غَم مَخور...

| وبلاگ نویس

تا بُوَد وِردَت دُعا وُ درسِ قرآن غَم مَخور...

| وبلاگ نویس

عرض سلام و ادب
به این وبلاگ خوش آمدید

نکته:مطالبی که فاقد منبع هستند لزوما نوشته های شخصی اینجانب نیستند.
کپی و نشر مطالب،بدون ذکر منبع (یعنی بدون ذکر نام این وبلاگ) کاملا آزاد است.
صمیمانه پذیرای هرگونه پیشنهاد و انتقاد هستم
لذا به این منظور می توانید از بخش نظرات،در انتهای هر پست استفاده نمایید.
إِنْ أُرِیدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِیقِی إِلَّا بِاللَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیْهِ أُنِیب

Instagram:@H.Omarzadeh

بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

علت غفلت از موضوعات اصلی:

چهارشنبه, ۷ آذر ۱۳۹۷، ۱۲:۰۲ ق.ظ

مردی با دوچرخه به خط مرزی می‌ رسد. او دو کیسه بزرگ همراه خود دارد. مأمور مرزی می ‌پرسد: «در کیسه ها چه داری؟»


او می‌ گوید: "شن"


مأمور او را از دوچرخه پیاده می ‌کند و چون به او مشکوک بود، یک شبانه روز او را بازداشت می‌ کند. ولی پس از بازرسی فراوان، واقعاً جز شن چیز دیگری نمی ‌یابد. بنابراین به او اجازه عبور می‌ دهد. هفته بعد دوباره سر و کله همان شخص پیدا می ‌شود و مشکوک بودن و بقیه ماجرا. این موضوع به مدت سه سال هر هفته یک بار تکرار می ‌شود و پس از آن مرد دیگر در مرز دیده نمی ‌شود.


یک روز آن مأمور در شهر او را می ‌بیند و پس از سلام و احوال ‌پرسی، به او می‌ گوید: "من هنوز هم به تو مشکوکم و می ‌دانم که در کار قاچاق بودی. راستش را بگو چه چیزی را از مرز رد می‌ کردی؟"


مرد می ‌گوید: "دوچرخه!"


گاهی وقت‌ ها موضوعات فرعی ما را به کلی از موضوعات اصلی غافل می ‌کنند...!

  • حسین عمرزاده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی