| وبلاگ نویس

تا بُوَد وِردَت دُعا وُ درسِ قرآن غَم مَخور...

| وبلاگ نویس

تا بُوَد وِردَت دُعا وُ درسِ قرآن غَم مَخور...

| وبلاگ نویس

عرض سلام و ادب
به این وبلاگ خوش آمدید

نکته:مطالبی که فاقد منبع هستند لزوما نوشته های شخصی اینجانب نیستند.
کپی و نشر مطالب،بدون ذکر منبع (یعنی بدون ذکر نام این وبلاگ) کاملا آزاد است.
صمیمانه پذیرای هرگونه پیشنهاد و انتقاد هستم
لذا به این منظور می توانید از بخش نظرات،در انتهای هر پست استفاده نمایید.
إِنْ أُرِیدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِیقِی إِلَّا بِاللَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیْهِ أُنِیب

Instagram:@H.Omarzadeh

بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

تمام ارتش برای عزت یک بانو:

پنجشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۷، ۰۴:۳۲ ب.ظ

در مدینه منوره سه قبیله یهودی بنی قینقاع، بنی نضیر و بنی قریظه زندگی میکردند که با مسلمانان در عهد و پیمان بودند، بعد از پیروزی در جنگ بدر تنها دو سال از هجرت پیامبر صلی الله علیه وسلم به مدینه گذشته بود که یهودیان به عهد شکنی نسبت به رسول الله صلی الله علیه وسلم پرداختند، که رسول الله صلی الله علیه وسلم آنها را در بازار بنی قینقاع گرد آورد و شکست قریشیان در بدر را به آنها یاد آور شد و درس عبرتی برای یهودیان دانست و آنها را به اسلام فراخواند

یهودیان در جواب رسول الله صلی الله علیه وسلم به ایشان گفتند : مبادا کلاه بر سرت رفته باشد و پیروزی ات بر افراد نا آشنا با جنگ ( یعنی قریشیان ) سبب شود که گمان کنی بر ما هم پیروز خواهی شد.

پس بنی قینقاع اولین یهودیانی بودند که رسما پیمان خود را با رسول الله شکستند و دشمنی خود را آشکار ساختند.

روزی زنی مسلمان به بازار بنی قینقاع رفت و نزد زرگری نشست تا زیوری برای او بسازد، یهودیان از او خواستند که صورت خودش را آشکار سازد پس او امتناع کرد. مردی از یهودیان بنی قینقاع آمد و لباس بانوی مسلمان را از پشت به بالای شانه اش بست و بانوی مسلمان متوجه نشد، چون بانوی مسلمان بلند شد از پشت بدنش لخت شد و تمامی مردم به او خندیدند و مورد تمسخر یهودیان قرار گرفت.

یکی از مردان مسلمان بلند شد و با شمشیر آن مرد را به دو نصف تقسیم کرد که یهودیان نیز به او حمله ور شدند و به شهادتش رساندن و پیمان نامه خود را نیز پاره کردند.

هنگامی که خبر به رسول الله صلی الله علیه وسلم رسید تمام سپاه اسلام را به جنگ با انها برد و پانزده شب همگی آنهارا محاصره کرد تا همگی تسلیم و اسیر شدند و رسول الله تصمیم به کشتن همگی آن  پیمان شکنان گرفت تا اینکه عبدالله بن ابی بن سلول نزد رسول الله رفت  و بارها و بارها از رسول الله خواست که از کشتن آنها منصرف شود پس رسول الله صلی الله علیه وسلم جان های آنها و زنان و کودکانشان را به آنها بخشید و آنها را به نزدیکی شام تبعید کرد و اموال انهارا به عنوان غنایم جنگی بدون خون ریزی مصادره نمود.



بله اینگونه بود که ارتش یک امت برای حیا و و عفت یک بانوی مسلمان راهی گشت

اللهم صل علی محمد وعلی آله وصحبه وسلم


تاریخ ابن اثیر - رویداد های سال دوم هجری

  • حسین عمرزاده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی